تمدن نوین اسلامی

ساخت آینده انقلاب اسلامی با توجه به تمدن سازی

تمدن نوین اسلامی

ساخت آینده انقلاب اسلامی با توجه به تمدن سازی

تمدن نوین اسلامی

امام خامنه ای:
ما به دنبال الگوی مطلوب و آرمانی خودمان هستیم، که یک الگوی اسلامی ایرانی است؛ از هدایت اسلام سرچشمه می گیرد، از نیازها و سنتهای ایرانی بهره می برد؛ یک الگوی مستقل. البته امروز محققین و صاحب نظران تلاش های فراوانی هم دارند می کنند برای اینکه این الگو را تدوین کنند
مردادماه 92

بسم الله الرحمن الرحیم 

الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا و نبینا و شفیعنا فی یوم الجزاء ابی القاسم محمد و علی اهل‌بیته الطیبین الطاهرین سیما بقیة الله فی الارضین ارواحنا لآماله الفداء و عجل الله تعالی فرجه الشریف و اللعن الدائم علی اعدائه اعداءالله من الآن الی قیام یوم الدین.

تبیین دو ویژگی برای مسائل مطرح در بسته فقهی اولویت تمدنی سال ۱۴۰۰

از اینکه این وقت مختصر را اختصاص دادید به مباحثات الگوی پیشرفت اسلامی از شما تشکر می‌کنم و خدای متعال ان‌شاءالله این جلسه را مایه مباهات همه ما در روز قیامت قرار بدهد. من می‌خواهم در این فرصت مغتنم یک مسئلۀ مهم را محضر دوستان عرض کنم و آن عبارتست از اینکه ما پیشنهاد دادیم از سال ۱۴۰۰ هجری شمسی دوازده مسئله در اولویت برنامه‌ریزی نیروهای انقلاب قرار بگیرد. این دوازده مسئله، همه‌شان در واقع جزو مسائل تمدنی محسوب می‌شوند و اگر مورد توجه قرار بگیرند - یعنی ابتدائاً راجع به آنها یک کار تبیینی صورت گیرد و سپس به مرحله نمونه‌سازی و اجرا برسند – ما را یک قدم به آرمانِ پُر از بهجت تمدن اسلامی نزدیک می‌کند.

 ویژگی دومی که این مسائل دارند این است که ما حول این مسائل، در مجموع یک بحث تفصیلی انجام داده‌ایم. یعنی این مسائل اینگونه نیستند که اگر دوستان تصمیم بگیرند وارد آن بشوند ناگزیر باشند که تازه وارد کارهای پژوهشی و تحقیقاتی آن بشوند. نه خیر! ما در طول این دو دهه – و بیشتر از دو دهه - که مشغول بحث های الگوی پیشرفت اسلامی بودیم گفتگوهای تفصیلی‌‌ای بر اساس آیات و روایات در این حوزه‌ها انجام دادیم و الان می‌توانیم به کسانی که علاقه مند هستند بر اساس اسلام جامعه را اداره کنند عرضه کرده و آنها را نشر دهیم. این حرفِ ما در روزگار کنونی بسیار معنادار است؛ یکی از زوایای معنایی این حرف این است که الان مردم ایران می‌بینند که تئوری‌های غربی در حوزه‌های مختلف، معیشت آنان را به چالش کشیده است. در حوزه مسکن، در حوزه ارزش پول ملی، در حوزه غذا، در حوزه امنیت و روابط بین الملل؛ چون ما از مجموعه‌ای از الگوهای غربی استفاده کردیم وضعیت عمومی کشور نسبت به گذشته بدتر شده است. بنابراین دعوت، دعوتی است که اگر مورد اجابت قرار بگیرد ان‌شاءالله کمک می‌کند از این مشکلات چندلایۀ ناشی از تئوری‌های توسعه غربی در کشورمان عبور کرده و یک قدم برنامه‌ریزی بهتری برای کشور داشته باشیم. عناوین این موضوعات را خدمت دوستان عرض می‌کنم و یک توضیح مختصری هم نسبت به هرکدام می‌دهم. بحث‌های تفصیلی بماند برای جلسات تفصیلی!

 

تغییر هویت در مسئله مسکن اولین اولویت تمدنی در سال ۱۴۰۰

اولین موضوع تمدنی که ما معتقدیم نیروهای انقلاب و نیروهای دلسوز ایران باید به صورت جدی به آن بپردازند مسئله تغییر هویت در مسئله مسکن است. تعریفی که الان در حوزه مسکن وجود دارد به صورت ساده این است که مسکن را به شکل خوابگاه در نظر گرفته و مسکن، اصطلاحا با الگوی آپارتمان ساخته می‌شود. وقتی شما مسکن را با الگوی آپارتمان می‌سازید نتیجه‌اش اختلال در روابط انسانی می‌شود؛ یعنی حتی مردم نمی‌توانند رابطه خوبی با خانواده و فامیل خودشان داشته باشند. در برخی از کلان‌شهرها گزارش شده که برخی از مردم برای مسئله مهمانی به پارک‌ها می‌روند. معنای این حرف این است که دیگر خانه، محل مهمانی و پذیرایی از مهمان هم نیست. وقتی خانه آپارتمانی هست تربیت کودکان با چالش روبرو می‌شود خصوصا مسئله مهم بازی کودکان. بنابراین ما به این دلایل و ده‌ها دلیل دیگر باید تعریف مسکن را متحول کنیم. ما یک تعریف جدیدی از مسکن ارائه داده ایم؛ عرض کردیم مسکن یعنی زیرساخت تنظیم روابط انسانی؛ و در بسته مقررات فقهی ساختمان، این تعریف را در ده بخش شرح دادیم. معتقدیم معماری آینده ایران و هویت مسکن و ساختمان اگر بر مبنای این ده اصل بازتعریف شود روابط انسانی ان‌شاءالله در آینده پیوسته‌تر خواهد شد.

 

تغییر هویت در حوزه برنامه ریزی شهری؛ دومین اولویت تمدنی سال ۱۴۰۰

مسئله دومی که به عنوان اولویت تمدنی مورد بحث قرار می‌دهیم:  تغییر هویت در برنامه‌ریزی حوزه مدیریت شهری است. تعریف شهر چیست؟ وقتی کسی در شورای شهر فعالیت می‌کند یا شهردار می‌شود یا یک خبرنگاری دارد در حوزه شهری گزارش تهیه می‌کند، بر اساس چه ایده‌ای ورود پیدا کند؟ الان مهم‌ترین دیدگاه‌ها در حوزه مدیریت شهری، نگاه‌های نوشهرگرایی است. ایده‌هایی که مبتنی بر نوشهرگرایی است الان سکۀ رایج حوزه مدیریت شهری است. هبیتات هم -که برنامه مسکن ملل متحد است- ذیل همین دیدگاه‌ها برنامه‌هایی را دارد در کشورهای مختلف و از جمله ایران پیگیری می‌کند. اساسا بخش یازدهم سند توسعه پایدار 2030 اختصاص دارد به اجرای دیدگاه‌های هبیتات و نظریات نوشهرگرایی. برای مقابله با آفات این نظریه‌ها - از جمله اینکه در نوشهرگرایی اعتقاد بر این است که شهرها باید توسعه عمودی پیدا کنند که این خودش در عینیت تبدیل به مسئله توسعه آپارتمان‌ها می‌شود – ما نظریه مدیریت شهری محله‌محور را پیشنهاد دادیم. معتقدیم شهر مجموعه‌ای از محله‌ها است ولی تعریف محله را ارتقا دادیم. بحث از محله در تعاریف موجود مدیریت شهری وجود دارد ولی با تعریفی ناقص. ما محله را تعریف کردیم به محل تأمین نیازهای چهارگانه خانوار؛ که این تعریف تحولاتی را در روابط انسانی ایجاد خواهد کرد که بعدا راجع به آن بحث خواهیم کرد.

 

تغییر هویت در حوزه سلامت؛ سومین اولویت تمدنی سال ۱۴۰۰

اولویت سوم، تغییر هویت در مسئله سلامت جامعه است. وزارت بهداشت جمهوری اسلامی به دلیل تبعیتش از WHO در مسئله بیماری‌های مختلف، مکررا اثبات کرده که قدرت پیشگیری ازبیماری ندارد و دائما با بیماری‌های جدید با پروتکل‌های درمانی جدید روبرو هستیم. ما فکر می‌کنیم اگر بر اساس نظریه فقهی پیشگیری ساختاری از بیماری وارد برنامه‌ریزی و سیاست‌گذاری در حوزه سلامت کشور بشویم به تدریج عوامل منجر به پیشگیری از بیماری در کشور تقویت می‌شوند. این عوامل نه دسته هستند که ما معتقدیم اگر حاکمیت و برنامه‌ریزی و در مجموع، مردم و نخبگان به این عوامل توجه کنند ثمره‌اش کاهش بیماری می‌شود. در واقع ما نسبت به بخش سوم سند توسعه پایدار 2030 و سیاست‌های سلامت کشور، یک پروتکل‌های جدیدی را پیشنهاد داده‌ایم که عرض کردم نُه دسته پروتکل‌ هستند که مسئله پیشگیری از بیماری را تقویت می‌کنند.

 

تغییر هویت در حوزه آموزش و پرورش آینده؛ چهارمین اولویت تمدنی سال ۱۴۰۰

تغییر هویت در برنامه‌ریزی حوزه آموزش و پرورش، یکی دیگر از اولویت‌های تمدنی ما است. خلاصۀ حرف ما در این مسئله این است که ما معتقدیم آموزش و پرورش آینده باید نقش خانواده را در تعلیم و تربیت ارتقا دهد. اساساً ما وقتی با نگاه فقهی به مسئله دقت می‌کنیم معتقدیم که خانواده کارکرد تعلیمی و تربیتی دارد. خانواده نباید تعلیم و تربیت را به سیستمی بیرون از خودش تفویض کند. حالا چه کنیم که خانواده‌ها در این کارکرد اصیل توانمند بشوند موضوع نظریه فقهی آموزش و پرورش آینده است.

 

تغییر هویت در مسئله محرومیت زدائی؛ پنجمین اولویت تمدنی سال ۱۴۰۰

مسئله پنجم، تغییر هویت در حوزه محرومیت‌زدایی است. ما از اول انقلاب در راستای رفع محرومیت و رسیدگی به امور مستضعفین تلاش‌های زیادی داشتیم و موفقیت‌هایی هم به نسبت به دست آورده‌ایم ولی اگر بخواهیم انتظار انقلاب اسلامی را در این حوزه برآورده کنیم نیاز داریم یک نظریه‌ای در حوزه محرومیت‌زدایی داشته باشیم. مع‌الاسف الان حتی بسیاری از دوستان انقلابی، وقتی دارند به حوزه محرومیت‌زدایی ورود پیدا می‌کنند از نظریه فراتسهیلگری استفاده می‌کنند. نظریه فراتسهیلگری پیشنهاد سازمان ژاپنی جایکا است. بعضی دیگر از افراد فعال در حوزه محرومیت‌زدایی از نظریه توانمندسازی و کاهش فقر استفاده می‌کنند. این نظریۀ دوم، پیشنهاد بانک جهانی است. هر دو نظریه به نحوی نظام سرمایه‌داری را بازسازی می‌کنند و فقر را از پایگاه نهادهای اقتصادی و غیر اقتصادی توسعه داده و تثبیت می‌کنند؛ اگر چه ممکن است در کوتاه‌مدت آورده‌هایی را پیشنهاد کنند. بنابراین ما معتقدیم محرومیت‌زدایی نیاز به یک نظریه جدید دارد و ذیل نظریه فقهی تَعَرُّف، این را طرح و بحث کردیم.

 

تغییر هویت در الگوی مواجهه با اسناد بین المللی؛ ششمین اولویت تمدنی سال ۱۴۰۰

تغییر هویت در مواجهه با هجوم اسناد بین المللی، این ششمین اولویت تمدنی است که ما بنا داریم از سال ۱۴۰۰ به نحو جدی پیگیری کنیم. ما سال‌هاست با مجموعه‌ای از اسناد بین المللی در کشورمان روبرو هستیم. این مجموعه‌ای از اسناد بین المللی هر کدام تئوری‌ها، مفاهیم و نظریاتی را برای اداره کشور به ما پیشنهاد می‌دهند. مثلا یکی از مصیبت‌بارترینِ این پیشنهادها پیشنهاد کنترل جمعیت بود. پیشنهادی که پخت و پزِ آن در همین مجموعه ها و اسناد بین المللی صورت گرفته بود و ما امروز عوارض آن را در اقتصاد، امنیت و آینده کشور داریم مشاهده می‌کنیم. برای اینکه چگونه با پیشنهاداتی که منشا آنها اسناد بین المللی هست مواجه شویم ما معتقدیم یک الگوی جدیدی برای نگهبانی از نظام نیاز است. آن الگوی جدید بر اساس مفاهیم حکمرانی مدرن با مفاهیم الگوی پیشرفت اسلامی عمل می کند که جزئیاتش را باید بعدا شرح دهم.

 

تغییر هویت در حوزه مدیریت راهبردی؛ هفتمین اولویت تمدنی سال ۱۴۰۰

 تغییر هویت در حوزه مدیریت راهبردی نظام، این اولویت هفتمی است که ما در نظام مسائل تمدنی از سال ۱۴۰۰ پیگیری می‌کنیم. خلاصه‌اش این است که اگر شما از SWOT یا سایر مدل‌های آینده پژوهی و مدیریت‌های راهبردی برای اداره کشور استفاده کنید؛ آینده‌نگریِ مدرن در ذهن مسئولین و مردم تثبیت می‌گردد. یعنی وقتی مردم به آینده کشور خودشان نگاه می‌کنند آن آینده را تغییر نظم جهانی، اعتراض به نظم غلط جهانی، زمینه‌سازی ظهور و این مفاهیم نمی‌بینند. لذا اگر کسی می‌خواهد آیندۀ اسلامی، آیندۀ نزدیک به ظهور و آیندۀ مبتنی بر حمایت‌ از مستضعفین و نفی نظام سلطه را در ذهن‌ها تثبیت کند؛ راهش فقط کار رسانه‌ای کردن و سخنرانی‌کردن نیست. راهش این است که الگوی مدیریت راهبردی کشور تغییر پیدا کند. ما در اینجا نظریه فقهی الگوی ساخت را پیشنهاد دادیم که باید بعداً پیرامون آن بحث کنم.

 

تغییر هویت در الگوی برنامه و بودجه کشور؛ هشتمین اولویت تمدنی سال ۱۴۰۰

تغییر هویت در نظام برنامه‌ریزی کشور بر اساس نظریه فقهی هسته‌های توازن، یکی دیگر از اولویت‌ها ما است. خلاصه این بحث هم این است که مدل کشف عدم توازن‌ها و معضلات کشور و مدل بودجه‌ریزی کشور بایستی تغییر پیدا کند. سؤال این نظریه این است: سازمان برنامه و بودجه چه چیزی را معضل می‌داند و با چه مدلی آن را شناسایی می‌کند. سؤال این است. ما برای اینکه یک مدل دیگری برای کشف عدم توازن‌ها پیشنهاد داده‌ایم؛ به این دلیل، بافت عدم توازن‌های کشور را -نسبت به آنچه سازمان برنامه و بودجه بحث می‌کند- متفاوت می فهمیم. به تبع آن هم یک مدل بودجه‌ریزی جدیدی مبتنی بر مفهوم مترقی سود ارتباطی پیشنهاد دادیم که باید حول آن گفتگو کنیم.

 

تغییر هویت در هویت کسب و کار کشور؛ نهمین اولویت تمدنی سال ۱۴۰۰

نهمین اولویت ما تغییر در هویت کسب و کار کشور است. کسب و کار کشور بر اساس نگاه‌ها نئوکینزی و نگاه‌‌های نهادگرایی به شکلی می‌رود که فقط ثروتمندان، قدرت تجارت و خرید و فروش‌های پُرسود را دارند. ما در فقه المکاسب مباحثی را مطرح کردیم که این مباحث پیچیده و فنی - که در حد یک مکتب اقتصادی است – کمک می‌کند که تجارت عمومی‌تر شود. این مهم است که ما تجارت را عمومی‌تر کنیم! هرچه مردم بیشتر تجارت کنند، هم قوه عقل‌شان ارتقا پیدا می‌کنند -چون تجارت ابزاری برای رشد عقل است-، هم مشکلات مالی‌شان کم‌تر می‌شود و هم جلوی رانت در سیستم توزیع و شکل‌گیری بازارهای غلط را می‌گیرد. به ادله مختلف - از جمله این سه دلیلی که عرض کردم - ما حتما باید در کسب و کار کشور تحول ایجاد کنیم. محور این تحول هم این است که ما ارزیابی می‌کنیم در یک بازۀ زمانی مردم بیشتر تجارت کرده و علاقمند به تجارت شوند. مردم هرچه بیشتر تجارت کنند آن خاصیت‌های ثلاثی که عرض کردم بیشتر تأمین می‌شود.

 

تغییر هویت در الگوی تنظیم و انتشار خبر؛ دهمین اولویت تمدنی سال ۱۴۰۰

تغییر هویت در الگوی خبر، تحلیل و روایت کشور [اولویت دهم است.] شما - که برخی‌تان در رشته خبرنگاری مشغول هستید – بر اساس ارزش‌های خبری، خبر را می‌نویسید. اساسا الگوی رائجی که بر اساسش خبر تهیه می‌شود همین ارزش‌های خبری معروفی است که همه می‌دانیم چه مفادی دارد. ما یک صور و شکل خاصی را برای تنظیم خبر پیشنهاد داده‌ایم که سطح تفکر جامعه را بالا می‌برد. یعنی همۀ کار این نیست که شما سردبیر، نویسنده و خبرنگار متعهد تربیت کنید، یک بخش کار هم این است که الگوی تولید خبر با محوریت تحریک فکر و گسترش تفکر در جامعه ارتقا پیدا کند.

 

تغییر هویت در الگوی تقنین کشور؛ یازدهمین اولویت تمدنی سال ۱۴۰۰

اولویت یازدهم، تغییر هویت در الگوی تقنین کشور است. می‌دانید ما الان با پدیده تلخ قانون زیاد روبرو هستیم. خلاصۀ عرض بنده این است که وقتی قانون زیاد می‌شود یعنی جامعه بی‌نظم‌تر می‌شود. چون به قانون زیاد، فرصت آموزش و نظارت اختصاص نمی یابد. اما اگر قانون کم باشد شما می‌توانید جامعه را منظم‌تر کنید حالا اینکه چرا مجلس شورای اسلامی یا دیگر مجالس قانون‌گذاری علاقمندند سالی صد قانون تصویب کنند - یا در یک دوره چهارساله سیصد، چهارصد قانون تصویب کنند – این برمی‌گردد به اینکه تعریف قانون در ذهنشان غلط است. تعریف صحیح از قانون چیست؟ و چگونه باید قانون‌گذاری کرد؟ را در الگوی تقنین اسلامی بحث کردیم.

 

تغییر هویت در الگوی امنیتی کشور؛ دوازدهمین اولویت تمدنی سال ۱۴۰۰

و در نهایت، ما در دوازدهمین بخش از این بسته فقهی که آماده کرده‌‌ایم پیشنهاد داده‌ایم که الگوی امنیتی کشور بر اساس نظریه امنیتی سِلم بازتعریف شود. خلاصۀ این الگوی امنیتی این است که ما معتقدیم ناامنی در کشور سیزده نوع است و دستگاه‌های امنیتی کشور باید یک مفاهیم و اصطلاحات علمی‌ای داشته باشند که بر اساس آن اصطلاحات بتوانند تشخیص دهند که اگر در جایی اغتشاش و یا اعتراض به وجود می‌آید این از چه نوعی است. ما معتقدیم بسیاری از ناامنی‌ها و اغتشاشاتی که ممکن است در یک جامعه‌ای به وجود بیاید منشأ اینها اختلال در روابط انسانی سیزده‌گانه‌ای است که در الگوی پیشرفت اسلامی بحث می‌کنیم. بنابراین ما به یک نظریه امنیتی دست پیدا کرده‌ایم که اولا می‌توانیم بین حوادث امنیتی تفکیک کنیم. ثانیا می‌توانیم پیش‌بینی کنیم که اگر در یک حوزه‌ای از روابط انسانی اختلال ایجاد شد بعدا چه معضل امنیتی‌ای به وجود می‌آید و ثالثا راه حل‌هایی که برای مواجهه با مسائل امنیتی پیشنهاد می‌دهیم متنوع است ناظر بر تفاوت تحلیلی که در این مسائل داریم.

 

توسعه گفتگوهای الگوی پیشرفت اسلامی یا امضای نظریات معیوب توسعه غربی؟

بنده خیلی اجمالی، این اولویت‌های تمدنی‌ای که پیشنهاد داده‌ایم برای سال ۱۴۰۰ در دستورکار نیروهای انقلاب برای حل مشکلات مردم قرار بگیرد، اینها را توضیح دادم. در خاتمه عرایضم، یک نکته نهایی هم دارم: اگر نیروهای انقلاب درک خود از انقلاب، حکمرانی و اداره جامعه را مبتنی بر آیات و روایات توسعه ندهند؛ چه بخواهند و چه نخواهند به همین تئوری‌های پوزیتویستی موجود مبتلا می‌شوند؛ که ما الان بیش از هفتاد سال است در کشورمان داریم اینها را تجربه می‌کنیم و هر وقت هم اینها را تجربه کرده و مبنای عمل قرار دادیم چالشی برای روابط انسانی ما ایجاد شد. لذا راه منحصر است در اینکه ما درکمان از الگوی پیشرفت اسلامی ارتقا بدهیم یا اینکه تئوری‌های موجود را امضا کنیم. بنده عرض می‌کنم انسان عاقل به دلیل تجربه‌های مکرر دیگر مسیر امضا را انتخاب نمی‌کند. کما اینکه مثلاً الان در حوزه برجام، اکثریت مردم ایران و نخبگان کشور دیگر تمایلی ندارند قراردادی مثل برجام -که شبیه ترکمنچای بود- را تجربه کنند. در حوزه آپارتمان‌سازی هم همین است: ما باید الگوی بدیعی برای ساختمان بدهیم. حالا اگر این الگو را ندادیم؛ دوباره یک مدل جدیدی از آپارتمان -این بار به دست نیروهای انقلابی و اصولگرا- ساخته خواهد شد. بنابراین این، یک مسئله حیاتی است که وقتی می‌گوییم اسلام می‌تواند جامعه را اداره کند؛ بتوانیم این مسئله را به شکل مسئله‌محور، تفصیلی و کاربردی تشریح کنیم. این، خلاصۀ دعوت ما است از شما و دوستان‌تان؛ که امیدوارم اولاً خوب شنیده شود و بعد هم عیب‌ها و نقص‌هایش به ما منعکس شود.

 

و الحمدلله رب العالمین