قبلا درباره ضرورت وجود الگو در شرایط فعلی و اهمیت این موضوع در آینده به تفصیل بحث شد. حال سوالی این است: چگونه مدیریت تحولات اجتماعی می تواند بر مبنای پایه انقلاب اسلامی باشد؟ اولین و مهمترین موضوع در این ارتباط شناسایی دقیق و تبیین پایه های نظام جمهوری اسلامی می باشد. اینکه دانسته شده باشد که پایه های نظام چیست؟ و چطور براساس آن می توان برنامه ریزی کرد؟ این برنامه ریزی متوجه چه قسمت هایی از نظام می شود؟ و سوالاتی از این دست...
پایه های نظام مبارک جمهوری اسلامی ایران از طرفی چون انقلابی و جمهوری است، مردم تشکیل می دهند و از طرفی چون اسلامیست، شرع مقدس اسلام و چون شیعی می باشد اصل اساسی امامت در آن ظهور و بروز خاص دارد. حال آنکه برطبق این مبانی در حال حاضر این رهبری برعهده نایبان عام حضرت ولیعصر(ارواحنا فداه) می باشد که همان ولایت فقیه در این عصر و زمان می باشد.
بنابراین اصل اساسی ولایت فقیه و مردم، تنها پایه های این نظام را تشکیل می دهند. ارتباط این دو به چند شکل در جامعه تعریف می شود. یکی بصورت چهره به چهره و رودررو که از طرق مختلف انجام می شود و راه دیگر از طریق ساختارهای نظام تعریف می گردد که هر ساختار در این نظام مشروعیت خود را از طریق ولی فقیه کسب می کند.
در بُعد ساختارها باید گفت: هرچه ساختارها کارآمدتر، این ارتباط بهتر و قوی تر شکل خواهد گرفت و شاخص های اسلام بهتر در جامعه پیاده خواهند شد.
این مطلب را با این سخن از مقام معظم رهبری(مد ظله) به پایان می برم: «تحول، سنت الهی است در زندگی بشر. با او سینه به سینه نباید شد، از او استقبال باید کرد. باید تحول را مدیریت کرد، تا به پیشرفت بینجامد، جامعه را پیش ببرد.» (دیدار با دانشجویان دانشگاه فردوسی مشهد)
- ۹۲/۰۱/۱۰