کیهان فرهنگی: در مصاحبه پیشین شما با کیهان فرهنگی؛ در مورد خطری با عنوان انحلال الگوی پیشرفت اسلامی در الگوی توسعه غربی صحبت کردید. میخواهیم از همین نقطه عزیمت، بحث را آغاز کنیم ؛ آیا این خطر هنوز وجود دارد یا نه؟ اگر وجود دارد در چه مفاهیمی رشد کرده و نمود بیرونی اش چه بوده است؟
حجتالاسلام کشوری: بسم الله الرحمن الرحیم آن خطر، به صورت کامل در سال 1393 بروز کرده و در ماههای آینده بروز بیشتری هم خواهد داشت. همه بحث ما در گفتوگوی قبلی، تبیین خطری بود که بر سر راه هدف اصلی انقلاب اسلامی وجود دارد. هدف اصلی انقلاب چیست؟ هدف اصلی انقلاب تحقق آرمانهای اسلامی-مانند عدالت و احیای نهاد خانواده- است و چون ما با الگوی توسعه غربی به این اهداف نمی رسیم، پس تولید الگوئی که ما را به این هدف برساند، خودش می شود هدف اصلی انقلاب. در این مرحله از انقلاب دستیابی به این الگو، هدف اصلی است. به عبارت دیگر انقلاب در هر مرحله از حیات خود با یک دغدغه اصلی روبرو است: در "مرحله ی انقلاب اسلامی" دغدغه اصلی، حذف رژیم قبل و تفویض اختیارات به مؤمنان بوده است. همچنین در "مرحله نظام اسلامی" هدف اصلی تشکیل هندسه کلی نظام و تثبیت نظام در مقابل تهاجمات خارجی بوده است و در " مرحله دولت اسلامی" هدف اصلی تبیین تفصیلی نظریه اداره جامعه بر مبنای اسلام و تحقق تام دولت اسلامی است. البته انقلاب در مرحله جامعه اسلامی و مرحله تمدن اسلامی هم اولویت هائی خواهد داشت.
ما در گزارش قبلی سعی نمودیم که خطر اصلی در مقابل هدف اصلی مرحله سوم انقلاب را تبیین کنیم. خطر این مرحله چیست؟ خطر این است که چون موضوع الگوی پیشرفت اسلامی یک موضوع تأسیسی و جدید محسوب می شود، ممکن است با موضوع مشابه خودش-یعنی توسعه غربی- یکسان انگاشته شود. به عبارت دیگر چون ادبیات توسعه در جامعه رواج دارد، باید مواظب باشیم که در فرآیند تدوین الگوی اسلامی- ایرانی پیشرفت از الگوهای توسعه تأثیر نپذیریم. خروجی کارمان در فرآیند تولید الگوی پیشرفت باید الگوئی دینی برای اداره جامعه بشود؛ نه الگویی که نام دینی بر آن بگذاریم ولی ماهیتاً با الگوهای سکولار توسعه تفاوتی چندانی نداشته باشد. این خطر از روز اول با یک بررسی و ملاحظه دقیق قابل تشخیص بود؛ ولی در سال 1393 نشانه هائی واضح دال بر این موضوع قابل رؤیت است. در یک جمله، به نظر بنده سال 1393 سال پرچمهای دروغین در حوزه الگوی پیشرفت اسلامی است.
کیهان فرهنگی: این جمله باب بحث را خیلی باز میکند. با توجه به اینکه نهادها و جریانهای مختلفی مدعی پرچم داری این قضیه هستند مایلیم به جریان شناسی سازمانها، نهادها، ارگانها و جریانات فکریـ سیاسی کسانی که الگوی پیشرفت را پیگیری میکنند بپردازید.
حجتالاسلام کشوری: من عرض قبلیام را شرح بیشتری دهم تا از دلش پاسخ به سؤال حضرتعالی استخراج شود. ببینید! همانطور که گفتم الگوی پیشرفت اسلامی نیاز اصلی انقلاب در این مرحله است. توضیح بیشتر اینکه انقلاب اسلامی به وجود آمده است تا اهدافی مانند عدالت، حفظ عزت مردم، احیای نهاد خانواده و بقیه شاخصهای هویت اسلامی را محقق کند و در طول 36 سال گذشته نهاد های نظام از الگوهای موجود برای تحقق این ارزشها استفاده کرده اند. من سؤال میکنم که شاخصهائی مانند عدالت، سلطه ستیزی، استقلال کشور، احیای نهاد خانواده وبقیه شاخصها با پیاده شدن الگوهای غربی تقویت شده یا تضعیف؟ البته فرآیند کلی انقلاب در جهت تثبیت این شاخصه ها بوده است ولی الان می خواهیم اثر برنامه های توسعه در تحقق این شاخصه ها را بررسی کنیم.
در دورهای کارشناسان توسعه گفتند که اول باید اجازه داد کیک توسعه بزرگتر شود تا در اثر توزیع این کیک بزرگتر، قطعات بزرگتری نصیب ملت شود! عملا می گفتند عدالت بعد از توسعه! بعد ها این مطلب را علنی تر بیان کردند و گفتند معنا ندارد عدالت مقدم بر توسعه و یا همزمان با آن مطرح شود. گفتند این حرف ها گداپروری است، سیاست کمیته امدادی است. تعبیرهای تحقیر آمیز فراوانی در باره این موضوع مطرح کردند. این اظهارات در دورهای شدیدتر و در دورهای دیگر با شدت کمتری ابراز شده است. به هر حال با اینکه ما عمدتا از الگوهای توسعه غربی در برنامه ریزی استفاده کرده ایم، ولی وضعیت شاخص عدالت در جمهوری اسلامی راضی کننده نیست. اگرچه پیشرفتهایی داشتهایم ولی به استانداردی که اسلام تعریف کرده نرسیدهایم و این راضی کننده نیست. وضعیت بقیه شاخصها هم همین طور است! می خواهم بگویم ما تجربه ی حدود سه دهه استفاده از الگوهای موجود را داریم. سؤال من این است- و خطر را این جا میبینم- وقتی این الگوها در مورد شاخص عدالت جواب نداده چرا کارشناسان توسعه، بازهم به توسعه دعوت میکنند؟ ممکن است بگویند به دلایلی این الگوها در ایران به صورت کامل پیاده نشده است؛ که در این صورت می پرسم؛ چرا در کشورهای توسعه یافته عدالت وجود ندارد؟! همچنین می پرسم چرا در کشورهای توسعه یافته خانواده دچار فروپاشی شده است؟! به نظر من ادبیات توسعه به این سؤالات پاسخ نمی دهد. با این که در مطلوبیت عدالت و خانواده و اثر این دو موضوع در ارتقای کیفیت زندگی کسی تردید ندارد؛ ولی میبینیم به این شاخص ها در توسعه توجه نمی شود. امروز تجربه جهانی توسعه و تجربه برنامه ریزی توسعه برای این دو شاخص پیش روی همه ما قرار دارد.
خطر زمانی واضح تر می شود که در دهه چهارم انقلاب اسلامی و بعد از بررسی این تجربیات، میشنویم که آقای مسئولی در تلویزیون میگوید: کشور ایران باید توسعه پیدا کند! و توسعه همان چیزی است که شما نام آن را پیشرفت اسلامی- ایرانی می گذارید! آقایان موضوع را در حد یک دعوای لفظی تنزل میدهند! این آقا الان در جامعه اسلامی مسئول است و بعد از این همه ناکارآمدی الگوهای توسعه-در فضای بینالمللی و در فضای داخلی نسبت به تحقق شاخصههایی که ما مطلوب میدانیم- میگوید که دعوای توسعه و پیشرفت یک دعوای لفظی است! این کلام یعنی شما پسندیدهاید که کلمه «پیشرفت» را به کار ببرید و ما پسندیدهایم کلمه «توسعه» را به کار ببریم، اما هدف یکی است! مسئله یکسان انگاری توسعه غربی و پیشرفت اسلامی - که از خطر آن صحبت کردیم- یعنی این. این یکی از آن نشانه های واضح است که در سال 1393 نمایان شده است.
کیهان فرهنگی: شما معتقدید که جریانهایی به نام الگوی پیشرفت، همان مباحث توسعه را پیگیری میکنند. توضیح بیشتری دهید. میخواهیم اینها را جریان شناسی کنیم. و ریشه آن پرچمهای دروغین را بررسی کنیم و بدانیم چه برندهای علمیای دارند؟
حجتالاسلام کشوری: ببینید! در شکل گیری و تشدید "یکسان انگاری توسعه غربی و پیشرفت اسلامی" دو جریان دارند نقش ایفا میکنند؛ یک جریان از روی غفلت و عدم توجه- علیرغم همه هشدارهایی که داده شده است - و جریان دیگر به خاطر این که اصلاً معتقد به پیشرفت اسلامی نیست و کار را میخواهد براساس الگوی توسعه غربی جلو ببرد ولی حالا که یک خط گفتمانی برای الگوی پیشرفت اسلامی راه افتاده است ؛ مجبور است حرفش را زیر چتر الگوی پیشرفت اسلامی جلو ببرد. پس یک طرف داستانِ تلخ یکسان انگاری، جریانی است که حتی پیشرفت اسلامی را درک نکرده و طرف دیگر هم، جریان طرفدار الگوی پیشرفت اسلامی است که راجع به موضوع الگو کلی گویی می کند و برای مقابله با آفت بزرگ یکسان انگاری برنامه ای ارائه نمی کند؛ ما هر دو را باید بررسی کنیم. من از جریانی که الگوی پیشرفت اسلامی را نمی فهمد شروع میکنم.
در جلسه و گفتگوهای تبیین لایحه الگوی اسلامی- ایرانی پیشرفت؛ از یک طرف گفته شد که انقلاب معتقد به توسعه غربی با تعاریف موجود نیست ولی از طرف دیگر گفته شد که دولت معتقد به نگاه نهادگرایی در حوزه اقتصاد است. به نظر شما جمع بین این دو چیست؟ ممکن است گفته شود در شرایط موجود ما مجبوریم کشور را اداره کنیم و انتخاب مدل اداره از میان الگوهای موجود (من دارم نظر آقایان را شرح میدهم) یک مسئله انکارناپذیر است و نمیشود کشور را تعطیل کرد. تا این جای حرف، به یک شرط منطقی است. اگر شما ناکار آمدی این مدل ها را قبول دارید؛ باید دو پیوست را به برنامه ریزیهایتان اضافه کنید؛ اولین پیوست باید پیوست تحقیقاتی باشد. از این آقایان میپرسم -در طول این سالها- چرا برنامه های شما پیوست تحقیقاتی نداشته است؟ اثر پیوست تحقیقاتی کجا خود را نشان میدهد؟ در پیوست تحقیقاتی محورهای تحول در برنامه توسعه به سمت پیشرفت اسلامی باید مطالعه شود. نبود این پیوست نشان می دهد که حتی ضرورت الگوی پیشرفت اسلامی هم درک نشده است.
دومین پیوست باید تقویت موضوعاتی مانند عدالت و خانواده را در دستور قرار دهد. برای برنامه های کشور باید پیوست خانواده تهیه شود، مثال میزنم: با اینکه ما در زمینه افزایش جمعیت[1] دچار مشکل هستیم؛ ولی آقایان پیوست تقویت نهاد خانواده را تهیه نکرده اند؟ چرا در مقابل مرخصی زایمان مقاومت میکنند؟ چرا شغل انگاشتن کار در خانه، بیمه کردن بانوان خانه دار، بازنگری در ساعات کار بانوان و بازنگری قوانین کار مربوط به بانوان محترم و دهها مورد دیگر به برنامه های مبتنی بر نگاه نهاد گرائی پیوست نمی شود؟ این کارها را که میشود انجام داد. همچنین پیوستی برای عدالت لازم است. دارم کف انتظار نیروهای انقلاب در زمینه اداره کشور را تشریح می کنم . میگویم اگر شما در معاونت برنامه ریزی ریاست جمهور یا در معاونتهای طرح و برنامه وزارتخانهها به این قائلید که الگوهای توسعه الگوهائی برتر نیستند ؛ در 25 سال گذشته باید پیوستهای تحقیقاتی و پیوستهای فرهنگی را اضافه میکردید. ماده دوم برنامه پنجم توسعه جمهوری اسلامی[2]ـ همین برنامه ای که الان دارد اجرا میشودـ میگوید که دولت باید پیوست طرحهای مهم کلان کشور و بنگاههای مهم را تهیه و تنظیم کند. چرا این پیوست ها تنظیم نمیشود ؟ با اینکه حکم قانونی برنامه است؛ کسی در مجلس راجع به آن تذکر نمیدهد؟ از این شواهد و دلایل می شود فهمید که ما دچار آفت یکسان انگاری توسعه غربی و پیشرفت اسلامی هستیم.
اجازه دهید بندهائی از لایحه دولت برای الگوی اسلامی- ایرانی پیشرفت[3] را بررسی کنیم- این لایحه در سایت امور تدوین الگوی اسلامی- ایرانی پیشرفت در دسترس است- ماده 19 آن میگوید که شاخصهای الگوی اسلامیـ ایرانی پیشرفت را دولت تنظیم ، ارزیابی و اجرا می کند. بحث اصلی در الگوی اسلامیـ ایرانی پیشرفت بحث شاخصها است ولی دولت محترم میگوید این شاخصها را درونی تنظیم میکنم! راجع به ماهیت این شاخص ها در لایحه مذکور بحث نشده است. در این لایحه که 21 بند دارد شما شاهد بیان غیر دقیق برخی کلیات انقلاب هستید که در قانون اساسی جمهوری اسلامی، و گفتمان انقلاب هم آمده است. در این لایحه- به عنوان مثال- از مفهوم نظام سازی اسلامی، که از نظر اندیشه انقلاب اسلامی پایه تدوین الگوی اسلامی- ایرانی پیشرفت است تبیینی ارائه نشده است.
ما بلافاصله بعد از آن که لایحه الگو منتشر شد با دوستانمان تشکیل جلسه دادیم و بررسی دقیقی انجام دادیم، تا بفهمیم که این لایحه چه میگوید؟ این لایحه چهار کلید واژه اصلی دارد: "ارزشهای الگو"، "مبانی الگو"، "جهتگیری الگو" و" اهداف الگو". در بعضی از بندها مشاهده میشود عناوینی که ذیل ارزشهاست با اندکی اختلاف ذیل مبانی تکرار شده است. همان عبارتی که در مبانی آمده است با اندکی اختلاف در بخش دیگر. یعنی اصلا تفکیک این کلیات هم معلوم نیست! البته در جائی که قرار است این لایحه به سمت برنامه، اجرا و ارزیابی برود، کار را به خود دولت واگذار کرده است. این را بگذارید در کنار اظهارات آن مسئول محترم که میفرمایند دولت معتقد به نگاه نهادگرایی است. آیا این غیر از یکسان انگاری است؟ به هر حال ما سال 1393 را با اولین پرچم قلابی الگوی پیشرفت شروع کردیم و به نظر میرسد این روند تا آخر سال 1393 ادامه پیدا کند. با حرفهای غربیها و با بحثهای کلی و شعار که نمیشود کشور را اداره کرد! من تعجب میکنم از معاونت راهبردی ریاست جمهور که چرا در رابطه با الگوی اسلامی-ایرانی پیشرفت شعار میدهد! این نقطه ضعف بارزی است که البته در کنار آن نقطه قوت کوچکی هم هست. برای این نقطه قوت کوچک هم باید تشکر کنیم؛ به نظر من قسمت مثبت قضیه و قسمت پر لیوان این است که دولت محترم یازدهم در حد گفتمانی ضعف های توسعه را قبول کرده است؛ اگرچه برای رفع آن کاری درخور ارائه نداده است. این لایحه ماهیتی کلی دارد که نمیتوان آن را تبدیل به برنامه و اجرا کرد.
فراموش نکنید که جمع زیادی از کارشناسان تصمیم ساز کشور- که در بدنه وزارتخانهها و معاونت برنامه ریزی حضور دارند - انسانهائی وفادار به انقلاب و متدین هستند. ولی ادبیات تصمیم سازی شان همین ادبیات توسعه است و تفاوتی میان توسعه غربی و پیشرفت اسلامی نمی بینند. در دانشگاهها هم همین بحثها تدریس میشود.
حال اگر این مسئله یکسان انگاری توسعه غربی و پیشرفت اسلامی را به عنوان آفت و خطر قبول کنیم، برای عبور از آن چه راه حلی وجود دارد؟[4] در گفتوگوی قبلی هم عرض کردم؛ این جا باز تکرار میکنم: چون ما الگوی پیشرفت را نمیتوانیم در یک جمع تدوین کنیم و آن را به سند تبدیل و سپس ابلاغش کنیم- اصلا با ابلاغ اتفاقی نمیافتد- باید برای الگوی پیشرفت عزم ملی ایجاد کنیم. شاید تلقی روزهای اول بعضی از جریانها این بود که الگوی پیشرفت چیزی مثل سند چشم انداز است. حال آنکه الگوی پیشرفت ماهیتاً با سند چشم انداز متفاوت است. به نظر من چون مشکل اصلی کشور ما نظام تدبیر و تصمیم سازی کشور است؛ مسئله الگوی پیشرفت اسلامی برای مقابله با این خطر طرح شده است؛ نظام تصمیم سازی کشور متأثر از توسعه غربی است؛ حال آن که باید در راستای جهت گیری انقلاب اسلامی برای مدیران ما تصمیم سازی کند. الگوی پیشرفت اسلامی یعنی: تغییر در نظام تصمیم سازی کشور بر اساس جهت گیری انقلاب و سنخش اندیشه و گفتوگو است
بنابراین برای غلبه بر آفت نرم یکسان انگاری؛ باید اولا از نگاه سندنویسی عبور کنیم و نگاه گفتمان سازی را الگوی برنامه ریزی برای تحقق الگوی پیشرفت اسلامی قرار دهیم. در گام اول گفتمان سازی هم باید- منظورم لایه اول از حیث اهمیت است، زیرا ممکن است در کنار بقیه برنامهها اجرا شود و ممکن است مقدم شود- یک سطح مهم از برنامه به «ارائه راه حل» برای شکستن طلسم یکسان انگاری توسعه غربی و پیشرفت اسلامی اختصاص داشته باشد. متأسفانه چون جریانهای الگوی پیشرفت هنوز نتوانستهاند راه حلی برای مسئله یکسان انگاری ارائه دهند؛ وقتی گفتمان سازی هم میکنیم دوباره همان کارشناسان توسعه مباحث توسعه را به اسم پیشرفت اسلامی مطرح میکنند....
کیهان فرهنگی: اگر مایل باشید مثلاً روی شاخصهای پیشرفت اسلامی عینیتر صحبت کنیم.من میخواهم وارد کار خودتان شوم. یک مقدار در این جریان حرکت کنیم. بر اساس نقشه راه شما اصلی ترین تدبیرها برای مقابله با این مسئله کدام است و اولویتها چگونه است؟
حجتالاسلام کشوری: اجازه دهید قبل از اینکه بحث "شاخصهای هویت اسلامی" را گزارش بدهم کلیتی از "اولین نقشه راه تولید الگوی پیشرفت اسلامی" را بگویم. ما در این نقشه راه –که اگر امکانش بود به ضمیمه این گزارش منتشر شود، تا فضای دقیقی از ابعاد الگوی پیشرفت اسلامی را ارائه دهد- دو کار عمده انجام داده ایم:
اولین کار ما این است که به صورت تفصیلی انقلاب اسلامی را ذیل اصطلاحِ "جهت حرکت انقلاب اسلامی" تعریف کرده ایم. در نقشه راه پیشنهادی ما انقلاب با استفاده از مبنای "هدایت نظامات ذهنی" و با روش تنظیم "الگوی نظام سازی اسلامی" بهطور تقصیلی معنا می شود. خلاصه بحث ما در این بخش این است که در ارزیابی انقلاب اسلامی باید مفهوم نظام سازی اسلامی را مبنا قرار داد. هر کسی مفهوم نظام سازی اسلامی را درک نکند نمیتواند کمک تام و کاملی به انقلاب داشته باشد. نظام سازی اسلامی با سیستم سازی و تفکر سیستمی متفاوت است. این نظامسازی 5 گام دارد. ما دو گامش را طی کرده ایم و الان در مرحله دولت اسلامی هستیم. مرحله دولت اسلامی یعنی نظام سازی تفصیلی در همه بخشها . ما در همه بخش ها نظام سازی اسلامی نداشته ایم! به عنوان مثال در "مرحله نظام اسلامی" در حوزه امنیت و دفاع با استفاده از نظام سازی اسلامی بسیج به وجود آمد و با آن جنگ مدیریت شد و بعد این الگو را به لبنان و سوریه هم دادیم، ولی هنوز بر اساس نظام سازی اسلامی در بخش اقتصاد کار را جلو نبرده ایم. در مرحله دولت اسلامی باید در همه بخشها نظام سازی اسلامی شود. پس50 درصد بحث ما در نقشه راه تعریف انقلاب است، پاسخ تفصیلی به اینکه انقلاب میخواهد چهکار کند. اولین فعالیت ما است. بخش دیگر کار این است که روی 81 لازمه نظام سازی تفصیلی (مرحله دولت اسلامی) تولید مفهوم کرده ایم. ما وابستگی نظامسازی تفصیلی را به این 81 مسئله اثبات و پاسخ و راه حل برای آنها را ارائه کرده ایم. یکی از این موضوعات 81 گانه بانک سؤالات الگوی پیشرفت اسلامی است. ما اگر بخواهیم نظام سازی اسلامی کنیم یک مانع همین طلسم یکسان انگاری است و این با پردازش اجتماعی سطح اول نظام سؤالاتمان شکسته می شود. باید سؤالات منطقی و مشخص داشت . با پردازش این سؤالات نخبه ما متوجه می شود که باید برای چه چیزی پایان نامه بنویسد و استادما با سؤالات جدیدی در دوران تحقیق و تدریس روبرو می شود.
یکی دیگر از موضوعات 81 گانه نقشه راه، تبیین اثباتی شاخصهای هویت اسلامی است. ما یک گزارش اولیه برای این شاخصها آماده کردیم. در این گزارش به نحو محاسبه پذیر و تفصیلی ـ دقت کنید عرض نکردم به نحو کمی، چون مفهوم محاسبه یک مفهوم اعم است که میتواند شامل کمی شدن هم باشد- شاخصههای جامعه اسلامی را تبیین کردهایم. البته ما بنا داریم سالیانه این گزارش را تکمیل کنیم ولی الان شامل30 شاخص است که تبیین آن گامی مهم برای مقابله با آفت یکسان انگاری توسعه غربی و پیشرفت اسلامی می باشد. وقتی شما با شاخصهای هویت اسلامی آشنا میشوید قدرت محاسبه و تشخیص پیدا میکنید و در مییابید مسیر اداره کشور به سمت پیشرفت است یا به سمت توسعه. بسته شاخصهای هویت اسلامی خودش شامل سه بسته بحث است. بسته اول "بسته شاخصهای رفق" است. بسته دوم "بسته شاخصهای رشد" است-مراد از رشد مفهوم قرآنی آن است؛ نه مفهوم روانشناسی و اقتصادی این لفظ-. بسته سوم "بسته شاخصهای توازن" است. خود گزارش این بستهها یک جلسه طول میکشد که اِنشاءالله در فرصتی به تفصیل عرض خواهم کرد.
کیهان فرهنگی: با توجه به محدودیت فرصت برای شرح فعالیتهای شما در مورد بحث اول که مربوط به جریانات مدعی تولید الگوی اسلامی پیشرفت بود اگر جمع بندی خاصی دارید بفرمایید.
حجتالاسلام کشوری: تتمه مختصری راجع به همان موضوع اول عرض کنم؛ چون امسال به نظر ما یکسان انگاری توسعه غربی و پیشرفت اسلامی تشدید میشود دو کار را میشود برای مقابله با این آفت خطرناک انجام داد: اول اینکه تلاش کنیم تمیز میان توسعه غربی و پیشرفت اسلامی در ذهن مدیران و نخبگان گسترش یابد. تلاش برای الصاق پیوست های خانواده، عدالت و پیش گیری از جرم به برنامه ششم کشور می تواند زمینه ساز این مسئله باشد. به نظرم اگر این کار نشود برنامه ششم - به روال برنامههای قبل- متناسب با ادبیات توسعه شکل می گیرد! و این در حالی است که کشور را نمی توان با ترجمه و کپی برداری اداره کرد.
دومین پیشنهادم راه اندازی بانک سؤالات جمهوری اسلامی است. همانطور که عرض کردم: با پردازش سؤالات این بانک، هدایت نظامات ذهنی در راستای پیشرفت اسلامی گسترش می یابد. به نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی پیشنهاد میدهم تا طرح مدون بانک سؤالات را در کمیسیون فرهنگی بررسی نمایند. اگر این نظام سؤالات را داشته باشیم میتوانیم جهت گفتمان جامعه را به سمت تحقق شاخصهای هویت اسلامی- با همین ظرفیتهای علمی و با استفاده از همین دانشگاههای موجود- هدایت کنیم. از منظر اولین نقشه راه تولید الگوی پیشرفت اسلامی پردازش 81 مسئله زمینه تفاهم و تحقق الگوی پیشرفت اسلامی را فراهم می آورد؛ که یکی از مهمترین این موضوعات مسئله" بانک سؤالات الگوی پیشرفت اسلامی" است. البته نظریه های "بهبود مستمر فضای حاکم بر نهادهای متکفل تربیت" و "پیش گیری بنیادین اسلامی از جرم" و "بنگاه های وقف محور" هم می توانند مبنای مقابله با یکسان انگاری توسعه غربی و پیشرفت اسلامی و مبنای طراحی پیوست برای برنامه ششم[5] باشند.
حرف آخرم هم این است که خدا نکند آخر سال 1393 وقتی میخواهیم کارنامه گفتمان سازی برای الگوی پیشرفت اسلامی را ارزیابی کنیم؛ ببینیم محصولاتی تولید شده که اسم الگوی پیشرفت اسلامی را یدک می کشند ولی ماهیت توسعه غربی را طرح میکنند!
والسلام علی من اتبع الهدی
[1] . یک مسئله هم مسئلهى جمعیت است که حالا سیاستهاى جمعیت ابلاغ شد؛ خوشبختانه مسئولین هم تجاوب کردند به این سیاستهاى جمعیت. شنیدم در مجلس هم طرحى در مورد افزایش بارورى و پیشگیرى از کاهش جمعیتوجود دارد؛ این بسیار مهم است.
بیانات در دیدار نمایندگان مجلس شوراى اسلامى- ۱۳۹۳/۰۳/۰۴
[2] . قانون برنامه پنجساله پنجم توسعه جمهوری اسلامی ایران (1394 ـ 1390) ماده2ـ دولت موظف است بر اساس نقشه مهندسی فرهنگی کشور و نظامنامه پیوست فرهنگی که تا پایان سال اول برنامه به تصویب شورای عالی انقلاب فرهنگی میرسد نسبت به تهیه پیوست فرهنگی برای طرحهای مهم و جدید اقدام نماید.
تبصره ـ معاونت برنامهریزی و نظارت راهبردی رئیسجمهور که در این قانون به اختصار « معاونت» نامیده میشود، در ابتدای هر سال عناوین طرحهای مهم موضوع این ماده را تهیه و به دستگاههای ذیربط جهت اجراء ابلاغ مینماید.
[3] . قانون برنامه پنجساله پنجم توسعه جمهوری اسلامی ایران (1394 ـ 1390)ماده1ـ دولت موظف است با همکاری سایر قوا « الگوی توسعه اسلامی ـ ایرانی» که مستلزم رشد و بالندگی انسانها بر مدار حق و عدالت و دستیابی به جامعهای متکی بر ارزشهای اسلامی و انقلابی و تحقق شاخصهای عدالت اجتماعی و اقتصادی باشد را تا پایان سال سوم برنامه تدوین و جهت تصویب به مجلس شورای اسلامی ارائه دهد. این الگو پس از تصویب در مجلس شورای اسلامی مبنای تهیه برنامه ششم و برنامههای بعدی قرار میگیرد.
تبصره ـ دبیرخانه تهیه این الگو در قوه مجریه مستقر خواهد بود و رؤسای قوای سهگانه کشور موظفند با اتخاذ سازوکارهای لازم در هر قوه به فرآیند تهیه آن کمک کنند.
[4] . ما حالا باید برای شکستن این طلسم فکر کنیم؛ کدام طلسم؟ این طلسم که کسی تصور کند که پیشرفت کشور باید لزوماً با الگوهای غربی انجام بگیرد. این وضعیت کاملاً خطرناکی برای کشور است. الگوهای غربی با شرائط خودشان، با مبانی ذهنی خودشان، با اصول خودشان شکل پیدا کرده؛ بعلاوه ناموفق بوده. بنده به طور قاطع این را میگویم: الگوی پیشرفت غربی، یک الگوی ناموفق است.
بیانات در دیدار دانشجویان دانشگاه فردوسی مشهد- ۱۳۸۶/۰۲/۲۵
[5] . در مورد برنامهى ششم که در واقع باید آماده بود براى اینکه این برنامهى ششم تهیه بشود، فراهم بشود و بیاید. برنامهى ششم یعنى سیاستهاى پنج سال کشور تدوین خواهد شد؛ شما نقشهى راه عملى براى پنج سال کشور را در این برنامهى ششم انشاءالله تدوین خواهید کرد. سه نقطهى اصلى - البته برنامه باید جامع باشد - وجود دارد: یکى اقتصاد است که تکیه روى اقتصاد مقاومتى در آن برنامه باید تجلى پیدا کند. یکى مسئلهى فرهنگ است؛ هر جا میگوییم فرهنگ، مقصود ما از فرهنگ، یعنى فرهنگ انقلابى، فرهنگ اسلامى، یعنى ایجاد حرکت فرهنگى بر مبناى اسلام و بر مبناى ارزشهاى اسلامى و حرکت دادن جامعه به معناى حرکت فرهنگى به سمت اهداف اسلامى، تقویت فرهنگ اسلامى و باور اسلامى و آداب اسلامى و اخلاق اسلامى و سنتهاى اسلامى؛ فرهنگ این است. اینجور نیست که به هر شکلى ابزارهاى فرهنگى در کشور بهوجود آمد، ما خوشحال بشویم که بله، فرهنگ پیشرفت کرده؛ نه، پیشرفت فرهنگ و تکیهى روى فرهنگ به معناى فرهنگ انقلابى است، فرهنگ اسلامى است، فرهنگ دینى است، تقویت ارزشهاى انقلابى و اسلامى است؛ این مراد ما است و این آن چیزى است که مورد انتظار از من و شما - به عنوان سربازان این انقلاب - است که باید سینهمان را سپر کنیم و براى انقلاب کار کنیم. و سوم علم؛ حرکت علمى در کشور خوب آغاز شده است؛ بحمدالله در این سالها، در این ده دوازده سال حرکت خوبى در کشور بهوجود آمده؛ این حرکت مطلقاً نباید کُند بشود، بلکه باید سرعت و شتاب بگیرد. خیلى از افتخارات ملى و بخش مهمى از عزت ملى و بخش قابل توجهى از ثروت ملى به برکت علم بهدست مىآید؛ مسئلهى علم و تحقیق و پیشرفت در بخشهاى گوناگون علمى وکشف سرزمینهاى ناشناختهى دانش، براى کشور خیلى مهم است؛ این هم انشاءالله باید در برنامه مورد توجه قرار بگیرد.
بیانات در دیدار نمایندگان مجلس شوراى اسلامى- ۱۳۹۳/۰۳/۰۴
- ۹۳/۰۴/۰۷