تمدن نوین اسلامی

ساخت آینده انقلاب اسلامی با توجه به تمدن سازی

تمدن نوین اسلامی

ساخت آینده انقلاب اسلامی با توجه به تمدن سازی

تمدن نوین اسلامی

امام خامنه ای:
ما به دنبال الگوی مطلوب و آرمانی خودمان هستیم، که یک الگوی اسلامی ایرانی است؛ از هدایت اسلام سرچشمه می گیرد، از نیازها و سنتهای ایرانی بهره می برد؛ یک الگوی مستقل. البته امروز محققین و صاحب نظران تلاش های فراوانی هم دارند می کنند برای اینکه این الگو را تدوین کنند
مردادماه 92

  • ۱
  • ۰

بسم الله الرحمن الرحیم

متن زیر، اولین جلسه از سلسله نشست‌های "بررسی ابعاد تهاجم اسناد بین‌المللی و استحالۀ هویت اسلامی ایرانی" است که با سخنرانی جناب حجت‌الاسلام و المسلمین علی کشوری(دبیر محترم شورای راهبردی الگوی پیشرفت اسلامی) با موضوع تبیین سند 2030 در تاریخ 4 خردادماه 1396 در دانشگاه معارف قم برگزار گردید.صوت جلسه را از اینجا دریافت کنید.

سلام علیکم و رحمه الله و برکاته. بسم الله الرحمن الرحیم اعوذ بالله من الشیطان الرجیم الحمدلله رب العالمین و الصلاة و السلام علی سیدنا و نبینا ابی‌القاسم محمد و علی اهل‌بیته الطیبین الطاهرین لاسیما علی بقیة الله فی الارضین ارواحنا لآماله الفداء و عجل الله تعالی فرجه الشریف.

در این وقت مغتنم و موجز سه سؤال را محضر برادران و خواهران گرامی طرح می‌کنم. البته نوع سؤالاتی که به آنها می‌پردازم. سؤالات بنیادینی هستند که طبیعتاً باید در یک جلسات دیگری خود سؤال‌ها در ذهن‌ها به حسن السؤال تبدیل شوند و بعد هم به‌صورت تفصیلی‌تر پاسخ‌هایش مطرح گردند. اما به‌هرحال این جلسه -همان‌طور که برادران عزیز برگزارکننده فرمودند- ظاهراً قرار است یک نقطه آغاز باشد برای مقابله با آن چیزی که بنده از آن به هجوم اسناد بین‌المللی علیه هویت شیعی ما تعبیر می‌کنم. ان‌شاءالله اگر خدای متعال شرح صدر عنایت کند و حوصله‌ای برای این مسائل حکومتی و تاریخی  باشد، ما بنا داریم بیش از یک سال این گفتگوها را ادامه دهیم. بنده همین اول عرایضم تأکید می‌کنم که پرداختن ناقص به این موضوع، بازی کردن در پازل دشمن است؛ اینکه موضوعی مطرح شود ولی عمق آن به نخبگان انتقال پیدا نکند، هدایت‌آور نیست. حتماً جبهه رسانه‌ای غرض‌آلود موجود، این حرکت ناقص را تفسیر می‌کند به اینکه مثلاً ما می‌خواهیم جزو یکی از این جناح‌های موجود کار را مدیریت کنیم و یا اینکه اغراض دیگری در میان است. لذا حرمت امام‌زاده بر عهدهٔ متولی آن است؛ یا حوزه وارد این بحث‌های برنامه‌ریزی نباید بشود، یا اگر می‌شود باید برای این مسئله سنگ تمام بگذارد. در این موضوع "خُذها بقوة" نیاز است تا مسئله جلو برود.

حال ان‌شاءالله این عزم جمعی از این به بعد شامل حوزه علمیه قم بشود تا مسئله واضح گردد. بنده عناوین این سه سؤال را محضرتان عرض می‌کنم؛ سؤال اول این است که موضوع جلسه امروز چیست؟ این را باید مقداری باهم بحث کنیم. البته ظاهرش این است که ما می‌خواهیم راجع به سند 2030 صحبت کنیم، منتها با توضیحاتی که عرض می‌کنم عنوان جلسه معنای عمیق‌تری پیدا خواهد کرد. سؤال دوم این است که چند دسته بحث حول سند 2030 مطرح است. یعنی در ساختار دوم گزارش خود، مجموعه مباحثی که حول سند 2030 قابل ارائه است را محضرتان عرض می‌کنم. سؤال سوم هم این است که راه علاج وضعیت وخیم نظام برنامه‌ریزی کشور چیست؟ این بحث را ممکن است نتوانم به‌تفصیل بحث کنم ولی حتماً سؤالی است که طرح و یافتن پاسخ برای این سؤال برای ما راهگشا خواهد بود. بنده مکرراً در جلسات این نکته را مطرح کرده‌ام که بسیاری از کارهایی که ما انجام می‌دهیم توسط دیگران به نق زدن و اعتراضِ محض تفسیر می‌شود؛ چرا؟ چون راه‌حل اثباتی به دنبال آن ارائه نمی‌شود. ما زیاد به وضعیت موجود در بخش‌های مختلف اعتراض می‌کنیم ولی بعد نمی‌گوییم چه‌کار باید کرد. یا اینکه چگونگی‌های ما بسیار کلی است. لذا این بحث سوم بحث بسیار مهمی است که ما باید به یک نقشه برسیم. اگر واقعاً یک مشکلی را حس می‌کنیم، بعداً یک نقشه علاج قابل تفاهم نیز برای آن ارائه کنیم؛ وگرنه کلی‌گویی –همان‌طور که عرض کردم- بازی کردن در پازل دشمن است.

سؤال اول این بود که ما باید از خود بپرسیم ما دقیقاً برای چه در این جلسه جمع شدیم و باید راجع به چه چیزی صحبت کنیم؟ پوستر مراسم به این سمت رفته که جلسه راجع به سند 2030 است ولی عبارتی در همین پوستر است که بسیار حکیمانه طرح شده است؛ اینکه گفته شده یک مجموعه سند بین‌المللی علیه هویت شیعی وارد عمل شده‌اند. پس در جلسه اول یا چند جلسه اول ممکن است ما به یکی از این مجموعه سندها بپردازیم. سندهای دیگری هم با همین هویت متأسفانه موجود است که خطر آنها کمتر از سند 2030 نیست. اگر دوستان مباحث حوزه برنامه‌ریزی را پیگیری فرموده باشند مثلاً ما تا همین اواخر سال 1395 درگیر سند برنامه ششم بودیم. بنده مکرر در طول سال‌های 94 و 95 به همه عزیزان گزارش دادم که برنامه ششم نفوذ را قانونی می‌کند، برنامه ششم حداقل حاوی ده برجام است؛ یعنی یک برنامه‌هایی که ماهیت استحاله‌ای برجام بر آنها حاکم است و گزارش‌های مفصل دیگر. آن اسنادی که مجموعه ما راجع به برنامه ششم منتشر کرد بیش از دو هزار صفحه بود. ما در طول دو سال به‌طور مفصل و شاید بالای دویست سیصد جلسه گزارش این بحث‌ها را داده‌ایم. پس یک سند هم سند برنامه ششم بود که تا اندازة قابل‌توجهی کنترل شد.

یک سند خطرناک دیگری وجود دارد -که من خواهش می‌کنم رسانه‌هایی که در جلسه حضور دارند این بخش را حتماً منتقل کنند- راجع به مسئله خطرناک تراریخته‌ها. بنده قبلاً با شواهد مفصلی در رسانه‌ها عرض کردم مسئله تراریخته‌ها به نظر ما و شواهد قطعی به معنای احتمال ترور بیولوژیک ملت ایران است. این حرف در اوایل مطرح‌شدنش با تمسخر و اهانت روبرو شد ولی بعد مراکز امنیتی نظام –خصوصاً سازمان محترم پدافند غیرعامل- بر این حرف صحه گذاشتند و این معنایی که ما مطرح کرده بودیم به پذیرش بسیاری از نخبگان رسید. بنده قرار مناظره‌ای را هم با مسئول پروژه تراریخته‌ها در ایران گذاشتم، آن مناظره با کارشکنی روبرو شده و برگزار نشد و در نهایت به ایشان نامه‌ای نوشتم. به‌هرحال پرونده مسئله تراریخته‌ها باز است؛ اگر در یک دوره‌ای فرقه‌ها به هویت شیعی حمله می‌کردند، حالا حوزه علمیه باید بنیاد راکفلر و میز ایران در این بنیاد را از حیث ضربه‌زدن به هویت شیعی همسنگ وهابیت و فرقه‌ها تلقی کند. یعنی طراحی‌هایی که میز ایران در راکفلر انجام می‌دهد و چالش‌هایی که این طراحی‌ها درست می‌کند کمتر از چالش‌های وهابیت نیست. چرا ما به یک پرونده می‌پردازیم ولی به پرونده‌ای دیگر نمی‌پردازیم. این‌ها باید بحث شود. 

یا بحث‌هایی راجع به پیمان بِرن(Berne Convention) در حوزه کپی‌رایت و علم مطرح است که در همین روزهایی که ما داریم باهم گفتگو می‌کنیم وزیر محترم ارشاد فضای گفتمانی را مدیریت می‌کند که مجلس الحاق ایران به پیمان کپی‌رایت را امضا کند، درحالی‌که ما حتی یک مقاله یا یک جلسه پیرامون ماهیت پیمان بِرن و تعاریفش ارائه نداده‌ایم. در حوزه سلامت و سایر حوزه‌ها هم همین‌طور است. بنده همین‌جا در قسمت اول عرض کنم مجموعه‌ای از اسناد -حدود بیست سند- وجود دارد که بنده مطمئنم هرکدام از این‌ها به بررسی تفصیلی نیاز دارد کما اینکه ما بررسی کردیم که این‌ها از حیث تعاریف پایه و پیش‌فرض‌های معرفتی و فرهنگی در تعارض با هویت شیعی هستند. بعضی از این‌ها در کشور جمهوری اسلامی در حال اجراست، بر روی برخی دیگر حساسیت درست‌شده و برخی موارد دیگرشان را نیز باید مطرح کرد.

پس موضوع جلسه به نظر بنده این است که ما بیماری نظام برنامه‌ریزی کشور را باهم دیگر یک بررسی عمیق کنیم. چرا چهار دهه پس از انقلاب اسلامی نظام برنامه‌ریزی به معنای عامّش این‌همه تولیدات ضد هویت شیعی دارد؟ چرا این اتفاق می‌افتد؟ چه تفکراتی بر نظام برنامه‌ریزی کشور به معنای عامّش حاکم است که خروجی‌هایی در تعارض با هویت اسلامی ایرانی جامعه ما دائماً تولید می‌کند؟ به نظر حقیر این مطلب موضوع جلسه است. اگر شما به حافظه تاریخی خود مراجعه کنید مثلاً حدود یک دهه قبل همین جریان به سمت تغییر کتب درسی رفت، البته رد آن مورد حوزه علمیه تدابیری به خرج داد و آن مسئله مدیریت شد. پس ببینید! این‌ها قبل از این هم این کارها را انجام داده بودند؛ رفتند به سمت اینکه اعتقادات شیعه را در کتب درسی حذف کنند. یا اگر شما خاطرتان باشد زمان تدوین برنامه چهارم کشور [به همین شکل بود]. این برنامه عمده‌اش دو جلد بود، یک جلد مبانی نظری بود و یک جلد خود برنامه. در کتاب مبانی نظری -که دستور دادند خمیر شد- را بنده مطالعه کردم یک استراتژی‌هایی برای آینده جمهوری اسلامی پیشنهادشده بود، همان‌جا گفته بودند بعضی از آرمان‌خواهی‌های رهبران جمهوری اسلامی خیال‌بافی است. نزدیک به این تعبیر را در آن کتاب داشتند.

یا مثلاً مسئله حکم کنترل جمعیت؛ چه کسی در روزگار کنونی ایران خطر کنترل جمعیت را احساس نکند؟ خب این خطر از کجا زاییده شد؟ وقتی اسنادش را بررسی می‌کنید خواهید دید این موضوع حکم برنامه اول توسعه کشور است. یعنی به اسم توسعه و به اسم برنامه‌ریزی تحدید نسل را بر مملکت شیعه تحمیل کردند. 

یا آخرین مواردی که عمومی شده، این مسئله تلخ حقوق‌های نجومی است. این حقوق‌های نجومی چگونه به وجود آمد؟ این موضوع قانونِ برنامه و در کشورما قانونی است. یعنی دستگاه برنامه‌ریزی با یک استدلالاتی مجلس را قانع کرد و مسئله حقوق‌های نجومی به قانون تبدیل شد. عرض بنده این است که مشکلاتی که نظام برنامه‌ریزی کشور برای جامعه شیعی ما ایجاد می‌کند یکی دوتا نیست. هر از چندگاهی یک طراحی از نظام برنامه‌ریزی کشور لو می‌رود و عمومی می‌شود ولی -از سر اطلاع عرض می‌کنم- افکار عمومی به ده‌ها برابر این برنامه‌ها توجه نکرده و تا پایان مسیر خود را طی می‌کند. بنده استدعا می‌کنم بیماری توسعه‌گرایی را در نظام برنامه‌ریزی کشور جدی بگیرید. اگر بیماری نظام برنامه‌ریزی را از پایه علاج نکنیم باید هر چندوقت یک‌بار اعلام عزای عمومی کرده، یک جلساتی تشکیل داده و بعد بگوییم باید برای این سند علاجی کرد.

بنده محضر برادران و خواهران گرامی خودم گزارش می‌دهم: ما پشت درب سازمان برنامه‌وبودجه کشور خیمه زده‌ایم و بنده به فضل الهی قصد ندارم این خیمه را برچینم. ان‌شاءالله آن‌قدر آنجا می‌ایستیم و بحث می‌کنیم تا نظام برنامه‌ریزی کشور، اسلامی شود. چرا؟ چون آنها اعلام کرده‌اند قرار است قم را واتیکان کنیم. آنها اعلام کردند می‌خواهند انقلاب‌زدایی کنند. صریح گفته‌اند منتها از زبان گویندگان خارج از کشورشان در داخل هم با اصطلاحات علمی [این معنا را ذکر کرده‌اند.] حالا که قرار است آنها از جامعه ما اسلام‌زدایی کنند ما هم به سمتی می‌رویم که ان‌شاءالله بیماری توسعه‌گرایی را از سازمان برنامه‌وبودجه کشور علاج کنیم.

من از همین‌جا و از همین جلسه محترم به آقای نوبخت عرض می‌کنم همان اتفاقی که برای برنامه ششم افتاد، همان اتفاقی که شمارا عصبانی کرد، شمارا وادار به مباحثه و گفتگو و مناظره کرد، همان اتفاقی که باعث شد شما نتوانید برنامه ششم را در مجلس به تصویب برسانید، طراحی‌های سنگین‌تر از آن طراحی در حوزه علمیه قم علیه بقیه اسناد شما در جریان است. بنده امروز تصمیم گرفتم این را آشکار عرض کنم زیرا روز تقیه نیست اعلام کردند می‌خواهند فرهنگ دینی جامعه را تغییر دهند، در کلماتشان هم می‌گویند به دنبال اسلام رحمانی هستند. واضح است که معنای اسلام رحمانی چیست. معنایش این است که قرار است یک قرائتی از دین را ارائه دهند که با نظام سرمایه‌داری و دستگاه استکبار سازگار باشد. بنابراین عرض بنده این است اصلاح این بیماری پایه‌ای است. موضوع جلسه فقط سند 2030 نیست؛ سند 2030 یکی از فرزندان نامشروع این نظام برنامه‌ریزی است. این عرض اول بنده بود.

اما راجع به اینکه سند 2030 چه اشکالاتی دارد، بنده در جلسات گذشته عرض کردم، اینجا خلاصه‌تر عرض می‌کنم پنج نوع مباحثه راجع به سند 2030 متصور است. البته این هم به قول طلبگی ما استقرایی بوده و حصری در آن نیست. ممکن است دستهٔ ششمی هم از مباحثات پیشنهاد شود. به نظر بنده اگر نقدهایی که از حوزه علمیه به سند 2030 زده می‌شود، در این پنج گروه از نقد تقسیم شود و گویندگان و نویسندگان ما مواظبت کنند که هرکدام از این دسته نقدهایی که عرض می‌کنم با یک گروه هدف مشخصی مطرح گردد، نتیجه‌اش این می‌شود که به فضل الهی و به مدد امام زمان( یک جبهه‌ای علیه این سند تشکیل می‌شود که قدرت هدایت و تبیین دارد. تأکید می‌کنم بحث‌هایی که الآن گویندگان دارند راجع به سند 20300 مطرح می‌کنند طبقه‌بندی ندارد. وقتی بحث نقدی ما طبقه‌بندی نداشت نتیجه‌اش این می‌شود که مخاطب ما دیر به جمع‌بندی می‌رسد. اگر قرار باشد مباحثات همین‌گونه ادامه پیدا کند، مخاطب باید بسیار نخبه باشد به نتیجه سریع برسد. اما این مطلبی که عرض می‌کنم دسته‌بندی است، هر دسته هم برای یک گروه هدفی مناسب است.

دسته اول مباحثی که راجع به سند 2030 مطرح است اشکالات حقوقی سند 2030 می‌باشد. کارکرد اشکالات حقوقی سند 2030 در ابتدای امر نمایندگان مجلس است و بعد هم دستگاه‌های نظارتی و قضایی کشور است. یعنی اگر این دسته بحث‌ها خوب پخته شود و خوب راجع به آنها گفتگو صورت بگیرد، می‌شود از ظرفیت نظام حقوقی کشور و مجلس استفاده کرد و جلوی این بیماری لاعلاج توسعه‌گرایی غربی در کشور را گرفت. من به برخی از این اشکالات حقوقی اشاره می‌کنم؛ دو دسته اشکال حقوقی به سند 2030 وارد است: اولین نوع از اشکالات حقوقی به سند 20300 تعارضات فراوان این سند با اصول قانون اساسی است. بنده به برخی از این تعارض‌ها اشاره می‌کنم. اولین اصلی که سند 2030 در قانون اساسی نادیده گرفته است اصل 10 قانون اساسی می‌باشد. اصل 10 قانون اساسی به‌صراحت تمام بدون تفسیر بردار باشد می‌گوید همه قوانین و همه مقررات و همه برنامه‌ها باید در خدمت تقویت نهاد خانواده باشد. این قید همه‌ای که در قانون اساسی ما آمده شامل برنامه‌های اقتصادی می‌شود، شامل برنامه‌های آموزشی و حتی امنیتی و ورزشی و اجتماعی نیز می‌گردد. خانواده سلول اولیه است همه باید حمایت برنامه‌ای از آن انجام دهند. اما در سند 2030 با بحث‌هایی که در مورد عدالت جنسیتی و در مورد آزادی جنسی –بین این دو کلمه در اسناد بین‌المللی فرق بایدگذاشت؛ یک بحث برابری جنسیتی است و یک بحث هم در مورد آزادی جنسی است- و آموزش‌هایی که ارائه می‌دهد خانواده را تضعیف می‌کند.

اصل دومی که سند 2030 آن را نقض کرده است اصل 13 قانون اساسی است؛ موضوع اصل 13 قانون اساسی اقلیت‌هاست. شما می‌دانید که طبق قانون اساسی ما سه دسته اقلیت داریم؛ زرتشتی، کلیمی، مسیحی. فقط این‌ها آزاد هستند که آموزش‌ها و تعالیم خود را در جمهوری اسلامی در گروه هدف خود گسترش دهند. در حالی که اگر تعاریف سند 2030 ملاک قرار بگیرد، تقریباً همه فرقه‌ها می‌توانند آموزش‌های خود را گسترش دهند. اگر ما این موضوع را مدیریت نکرده و این معنا را جدی نگرفتیم، شاید کمتر از دو دهه آینده بهایی‌ها بتوانند در ایران تشکیل جلسه دهند و بقیه فرقه‌ها و بقیه مرام‌هایی که است حتی عرفان‌های نوظهور. تعاریف سند 2030 یک تعاریفی است که جامعه را به سمت عرفی شدن و سکولار شدن مدیریت می‌کند، لذا باید این موضوع هم جدی گرفته شود.

این سند با اصل 77 و اصل 125 قانون اساسی هم در تعارض است؛ به دلیل اینکه موضوع اصل 77 و 125 این است که هر سند بین‌المللی باید به تصویب مجلس برسد و ما می‌دانیم در فرایند تصویب این سند مجلس شورای اسلامی حذف شده است. در اصل رویکرد دولت یازدهم همین بوده است. اگر در خاطر مبارک شما باشد، برنامه‌های زیادی را ریختند تا مجلس را از فرایند تصویب برجام حذف کنند. اما با تذکر رهبری حکیم انقلاب این فرایند ناقص تصحیح شد. یک مسائل حقوقی وجود دارد که من نمی‌خواهم آنها را مطرح کنم. استدلال‌هایی می‌کنند که مجلس را حذف کنند. به‌عنوان‌مثال در مورد برجام می‌گفتند که یک تعهدنامه نیست بلکه برنامه اقدام مشترک است بنابراین ذیل اصول 77 و 125 نمی‌گنجد. این نوع اول است؛ البته این‌ها هر یک پرونده‌ای است و بنده نمی‌خواهم فعلاً این‌ها را بازکنم.

نوع دوم اشکالات حقوقی سند 2030، تعارض این سند با اسناد بالادستی است. این سند، چهار سند بالادستی مهم را نقض نموده است؛ مهم‌ترین سند، سند تحول بنیادین آموزش‌وپرورش است. این سند متوقف‌شده و سند 2030 جایگزین آن شده است. لذا دقت کنید!! ان‌شاءالله به گوش مبارک جناب آقای رئیس‌جمهور که در قم تشریف دارند برسد؛ این‌که می‌فرمایید قرار است حق تحفظ به سند 2030 بزنید، به فرض که این حق به سند 2030 قابل اعمال باشد، زیرا این حق را در مقابل فرعیات و حاشیه‌ها می‌توان اعمال نمود نه در روح یک برنامه؛ به لحاظ حقوقی نمی‌توان گفت که سند را امضا می‌کنیم و با حق تحفظ و معنای حق تحفظ هم این باشد که روح حاکم بر سند را نادیده بگیرد. به فرض که این معنا و این تحلیل ما غلط باشد؛ عرض بنده این است که شما سند 2030 را با حق تحفظ اجرا می‌کنید آن‌وقت تکلیف سند تحول بنیادین چه می‌شود؟! این کار خلاف قانون است، ما یک سند داشتیم. دعوای اول بر سر این نیست که شما بر سر سند 2030 حق تحفظ بزنید یا نزنید؛ به قول طلبه‌ها این‌یک بحث فرعی و حاشیه‌ای است. دعوای اصلی آن است که ما اسنادی داشتیم؛ تکلیف اجرای آنها چیست؟ یکی از اسناد بالادستی سیاست‌های خانواده است. سیاست‌های خانواده نیز نقض می‌شود؛ -بنده نمی‌خواهم به‌صورت جزئی وارد شوم و به ذکر سرفصل‌ها بسنده می‌کنم-. سیاست‌های جمعیت نیز دچار چالش می‌شود؛ سند نقشه جامع علمی کشور نیز دچار چالش می‌شود. نقشه مهندسی فرهنگی کشور نیز دچار چالش می‌شود. پس مجموعه‌ای از اسناد بالادستی نیز نادیده گرفته شد. این پرونده اول مباحث؛ همان‌گونه که محضر باکرامت عزیزان گزارش دادم، پرونده اول مربوط به مباحث حقوقی است. مباحث حقوقی به درد نمایندگان مجلس می‌خورد؛ نمی‌گویم به درد عامه مردم نمی‌خورد اما مورد حساسیت عموم مردم نیست. لذا پیشنهاد می‌دهیم که بر روی این بسته اول مباحث پرونده بحثی تشکیل شود و در اختیار کسانی ازجمله نمایندگان مجلس قرار گیرد که حساسیت‌های حقوقی دارند.

دسته دوم مباحثی که باید به آن پرداخت آن است که به نظر ما سند 2030 به شرحی که عرض می‌کنم نفوذ را در کشور هم قانونی و هم ساختارمند می‌کند؛ این بحث همان‌طور که از ظاهر آن پیداست، حساسیت کسانی را برمی‌انگیزد که حساسیت‌های نفی سبیل و امنیتی دارند؛ یعنی این دسته از مباحث برای دستگاه‌های امنیتی و کسانی که ارزش را نفی سبیل را می‌دانند مناسب است. زیرا برخی نمی‌دانند! بنده از سر کثرت تکرار جلسات عرض می‌کنم. وقتی با برخی وارد  بحث می‌شوید تنها چیزی که برای او ارزش ندارد، فهم و کارکردهای نفی سبیل است درنتیجه ورودی با آنها تغییر خواهد کرد؛ اما برخی این موضوع را متوجه هستند. بنده مختصر عرض می‌کنم؛ البته تأکید می‌کنم که این موارد هر یک به‌عنوان پرونده بحثی است؛ اگر وقت و مصلحت اجازه می‌داد حاضر بودم سی تا چهل جلسه در مورد معایب این سند به‌صورت خط به خط بحث کنم که چه طراحی علیه هویت شیعی اتفاق افتاده است.

نکته اول این است که نفوذ امنیتی در حال اتفاق است؛ زیرا به بهانه اجرای سند 2030 قرار است در حدود صد محور به سازمان یونسکو گزارش داده شود. این انتقال اطلاعات آموزشی ایران به بیرون است. برای استحضار جلسه عرض می‌کنم، یادتان است که در مورد برجام و مسائل هسته‌ای و موضوعات نظارت و ... برخی اطلاعات محدود هسته‌ای در اوایل توسط همین سازمان‌ها به بیرون از کشور منتقل شد. نتیجه آنچه شد؟ نتیجه آن ترور دانشمندان هسته‌ای شد. اساساً اساتید ما می‌گفتند که ما در زمان جمهوری اسلامی با پدیده‌ای به نام جاسوسی فرهنگی روبرو هستیم. جاسوسی فرهنگی یعنی به بهانه کار کارشناسی اطلاعات بخش‌های مختلف نظام را به بیرون از کشور منتقل می‌کنند. این پدیده غیر از جاسوسی مصطلحی است که ما در مورد آن فیلم هالیوودی دیده‌ایم و یا کتاب‌های خاص خوانده‌ایم. یک معنای ویژه است. که تعریف آن این است: انتقال اطلاعات درون به بیرون به بهانه کار کارشناسی. این هم مشکل امنیتی سند است. 

اگر تعجب نکنید عرض می‌کنم که سند 2030 زمینه نفوذ اقتصادی و طرح تحریم‌ها را نیز آماده می‌کند زیرا اگر ما این گزارش‌ها را ناقص به بیرون بفرستیم –به علت تعهدی که داده‌ایم و ابتدای سند نیز تعهد آن بحث شده است- یونسکو حق اعتراض دارد که ما به تعهدمان عمل نکرده‌ایم و این اعتراض می‌تواند زیرساختی برای وضع تحریم‌ها حقوق بشری باشد. این نوع آثار نیز در آن وجود دارد. نفوذ فکری فرهنگی نیز در آن به‌وضوح مشاهده می‌شود یعنی سند 2030 مصداق نفوذ فکری فرهنگی نیز هست؛ تعاریفی که در این سند است با هویت شیعی در تعارض است. بنده پرونده بحث‌های حقوقی را می‌بندم.

دسته سوم مباحثی که در مورد سند 2030 باید تبدیل به پرونده و گفتگو شود –که به نظر بنده این دسته سوم مباحث دارای قدرت هدایت بیشتری است- این است تعاریف و مفاهیم سند 2030 را با تعاریف و مفاهیم دینی مقایسه کنیم تا تعارض این سند واضح شود و جناب آقای رئیس‌جمهور نگوید که برخی می‌خواستند مردم را از دینشان بترسانند. این تعاریفی که بنده عرض می‌کنم اگر ضد دینی نیست پس آقای رئیس‌جمهور بفرمایند این چیست؟ این تعاریف را اگر بررسی کنیم آنگاه زمینه  اظهارات این‌چنینی در جامعه منتفی می‌شود. من چند تعریف را انتخاب کردم و شاید تا بیش از چهل تعریف باشد که این‌ها هر یک باید تحلیل‌شده و برای آن جلسه‌ای گذاشت یا حداقل برای ده پانزده مورد از آنها جلسه‌ای گذاشته و بحث شود. اولین تعریف، تعریف خانواده است –کما اینکه بقیه دوستان عزیز هم این موضوع را بحث کرده‌اند-؛ ما در سند 2030 و بقیه اسناد توسعه با کلمه‌ای بانام خانواده روبرو هستیم. مخاطب ساده‌اندیش ما ممکن است فکر کند مراد از خانواده، معنای مرسوم آن است و ما در هویت طلبگی به‌صورت تفصیلی راجع به آن بحث می‌کنیم؛ اما اسناد بین‌المللی خانواده را به زن، مرد، فرزند و مرد، مرد، فرزند و نهایتاً زن، زن، فرزند تعریف کرده‌اند؛ یعنی ازنظر اسناد بین‌المللی یعنی هم‌جنس‌بازان اگر فرزندی را تقبل کنند خانواده محسوب می‌شوند. چند شب گذشته به ضلالت افتادم و گزارش‌های WHO را می‌خواندم، مشاهده کردم که همین بحث هم در آنجا هست. الآن دعوایی است که کشورهای اروپایی با WHO دارند که برخی از کشورهای اروپایی اعتراض می‌کنند که چرا برخی از بیماری‌های جنسی را بیماری تلقی کرده است؟ آنها تعاریفی دارند که باید دقت کنیم. پس تعریف خانواده به معنای مرسوم نیست. 

دومین تعریفی که محل بحث است؛ تعریف عدالت جنسیتی است. این موضوع برخی از نمایندگان مجلس را در زمان تصویب برنامه ششم اغوا کرد. کلمه عدالت جنسیتی باملاحظه انتخاب‌شده است؛ برای آنکه حساسیت‌های جریان دینی را کنترل نماید؛ البته فقط مربوط به این کلمه هم نیست، ما بررسی نموده‌ایم که در ترجمه زبان انگلیسی به داخل کشور، عمدتاً کلماتی انتخاب‌شده‌اند که معانی دیگری غیر از معنای عبارت مادر را در ذهن‌ها متبادر می‌کنند.  یکی از آنها همین انتخاب کلمه عدالت به‌جای کلمه برابری است. در اسناد بین‌المللی کلمه برابری است اما این‌ها کلمه عدالت را انتخاب نموده‌اند. یا به‌عنوان‌مثال کلمه فضای مجازی؛ این عبارت ترجمه کلمه سایبر به معنای کنترل است؛ یعنی محیط اینترنت و رسانه‌ها ازنظر غربی‌ها ابزار کنترل است. سایبر را به مجاز ترجمه نموده‌اند تا بار معنایی سایبر در ایران دیده نشود و روی آن حساسیت ایجاد نشود. یا به‌عنوان‌مثال کلمه اکونومیک را به اقتصاد ترجمه نموده‌اند؛ واژه اکونومیک یعنی محوریت اقتصاد و مسائل مالی؛ کلمه "محوریت" در آن وجود دارد اما در اینجا آن را به اقتصاد ترجمه شده است. اقتصاد را باید آقایان اهل لغت نظر دهند که آیا می‌شود ترجمه این‌چنینی نمود؟ اگر هم با قیودی امکان دارد، حال چرا مطلق معنا شده است؟ اکونومیک یعنی اقتصادمحوری و نه مسئله اقتصاد. دعوایی در تعاریف هست که باید به آن پرداخت. کلمه عدالت جنسیتی که محور بحث ماست با تکیه‌ بر اسنادی که داریم عرض خواهم کرد به معنای چند چیز است. عدالت جنسیتی یعنی دستیابی به سهم کرسی‌ها پارلمانی؛ بنده از روی اسناد سازمان ملل عرض می‌کنم. یعنی تعداد زنان در پارلمان و کابینه و استانداری‌ها و ...؛ پس این موضوع یکی از مصادیق برابری جنسیتی است. مصداق دیگر آن برابری در مشاغل اقتصادی است. وقتی در اسناد بین‌المللی مطالعه می‌کنید که آخره بحث برابری جنسیتی چیست یعنی سهم مشاغل بین زنان و مردان به‌صورت مساوی توزیع شود. –جهت اطلاع گزارش می‌دهم- در حال حاضر سطح اشتغال بانوان در ایران حدود بیست درصد است و گفته شد که در برنامه ششم قرار است سالی پنج درصد به آن اضافه شود. برنامه، پنج ساله است و این یعنی 25 درصد تا پایان برنامه و بنابراین تا پایان برنامه ششم 45 درصد زنان کشور شاغل خواهند شد. دقت کنید وقتی عبارتی را بیان می‌کنند باید تا انتهای بحث را بفهمیم. اصلاً دعوای لفظی نیست که برخی می‌گویند که حالا از این لفظ بیان کنیم. بنده راهبردهای سوار بر مسئله برابری جنسیتی را عرض می‌کنم. 

مسئله دیگری که راجع به عدالت جنسیتی – به تعبیر داخلی‌ها – برابری جنسیتی گفته‌اند این است که هدف اصلی از برابری جنسیتی ارتقاء بهره‌وری در حوزه اقتصاد است. اساساً فکر نکنید داستان حقوق زنان مطرح است بلکه این موضوع یک پوشش برای تبدیل زن به نیروی کار ارزان‌قیمت است. قبلاً در جلسات مفصلی این موضوع را بحث کرده‌ایم که این شعار به نفع سرمایه‌دار است تا سرمایه‌دار در صورت اشتغال گسترده بانوان، هزینه تولید را کاهش می‌دهد. یک طراحی مفهومی کثیف برای سود بیشتر سرمایه‌داران است. این حرف ما نیست؛ نویسندگان دنیای مدرن نیز به آن اشاره نموده‌اند. عدالت جنسیتی گفته می‌شود و بعد ما فکر می‌کنیم که قرار است حقوق زنان احیاء شود. 

البته ما در جامعه‌، حقوق ازدست‌رفتۀ بانوان کم نداریم، به‌عنوان‌مثال پیامبر( در حدیثی فرمود اگر زن تقاضای حقوق برای کار در خانه نمود، باید به زن داده شود. جا دارا این سنت پیامبر( در نظام حقوقی ما احیا شود. این کار انجام‌نشده است. برخی اوقات دیده‌ام که در جلساتی با دست گذاشتن بر این موضوعات می‌خواهند بنده طلبه را قانع کنند که در برابر عدالت جنسیتی موضع‌گیری نکنم. اما باید بدانیم که این عبارت برای اقناع نمودن حوزه‌ها علمیه است. در عمل به دنبال این نیستند که خانواده را حفظ کنند که ما به حقوق داخل خانواده برسیم. قرار است این کارهایی که به‌تصریح در سند ذکر شده است  را ایجاد کنند.  هر یک در سندی گنجانده شده است عملیاتی شود. آقایان اهل تتبع هستند و این هم نوعی بی‌توفیقی است که به‌جای تتبع احوالات فقها و فضلا در حال تتبع در احوالات این اسناد هستیم. اسنادی که در ایران ترجمه شده است همه این بحث‌ها در آن هست که بخشی از آن را در گزارش کتبی که منتشر نمودیم ضمیمه خواهیم کرد. تعریف سوم مربوط به اقشار آسیب‌پذیر است باز در اینجا در ابتدا بحثی نیست اما ازنظر اسناد بین‌المللی اولین دسته اقشار آسیب‌پذیر پس از آنهایی که آب و غذا ندارند هم‌جنس‌بازان هستند. پس در این قسمت هم تعریف دیگری حاکم شده است. تعریف چهارم و آخرین تعریفی که در این پرونده بحث می‌کنم تعریف خشونت است؛ خشونت ازنظر این اسناد مصادیقی پیدا می‌کند ازجمله حذف مسائل دفاع مقدس و جنگ که این هم تا بخش‌هایی اعمال‌شده است. مباحث مربوط به شهید حسین فهمیده و ... که ادامه هم پیدا می‌کند.

پس وقتی کلمه‌ای گفته می‌شود دارای تعاریفی است که در اسناد دیگری آنها را بحث کرده‌اند. اگر این پرونده را بازکنیم به درد انسان‌های خوش‌بین به‌نظام برنامه‌ریزی می‌خورد. واقعاً به نظر من قدرت هدایت بسته سوم مباحث بسیار زیاد است. این بسته می‌تواند خیلی از افراد را بیدار کند که شما به دنبال معارفی هستید، هم‌زمان با شما در آموزش‌وپرورش تعریف دیگری در حال پیشروی است. این مقایسه کردن بین تعاریف خوش‌بینی‌های مضر را از بین می‌برد و می‌تواند به ما کمک کند. این هم پرونده سوم بود و همان‌طور که عرض کردم پرونده سوم، پرونده تعاریف بود و باید به آن به شکل تفصیلی بپردازیم.

پرونده چهارمی که باید به آن بپردازیم این است که اهداف سند 2030 را به صورت مجزا بحث کنیم. سند 2030 یک سری اهداف را مطرح کرده است که باید آنها به صورت مجزا بحث کرد. من این اسناد بین‌المللی را که به اینجا آورده‌ام از روی  چندتای آنها همین عبارت اول را می‌خوانم تا این بخش اهداف واضح شود؛ ببینید در صفحه پنج همین سندی که دفتر یونسکو در ایران منتشر کرده است را خدمت شما می‌خوانم؛ «رهبران کشورهای عضو سازمان ملل متحد در سپتامبر 2015 در اجلاس عالی‌رتبه این سازمان متعهد شده‌اند تا اهداف دستورکار جهانی توسعه پایدار 2030 را که نتیجه یک فرایند گسترده مشورتی در سطح جهان بود را در سیاست‌گذاری کلان خود از اول ژانویه 2016 مد نظر داشته باشند.» ببینید به صراحت می‌گوید که قرار است ما به سمت دستیابی به توسعه پایدار برویم. این سند 2030 است، بنده همین عبارت را از روی سند مریدا برای شما می‌خوانم؛ سند مریدا مربوط به حوزه شفافیت و مبارزه با فساد است، این سند را به قوه قضاییه داده‌اند –این عرض می‌کنم مورد هجوم اسناد بین‌المللی هستیم، یک مصداق آن سند مریدا است. بنده این سند را برای شما از رو بخوانم؛ در آن گفته شده است –صفحه یک این سند، این سند را دفتر سازمان ملل در تهران منتشر کرده است، ترجمه هم متعلق به خود سازمان ملل است- با ابراز نگرانی از وخامت مشکلات و تهدیدات ناشی از فساد نسبت به ثبات و امنیت جوامع که به سنت‌ها و ارزش‌های دموکراسی، ارزش‌های اخلاقی و عدالت لطمه می‌زند و توسعه پایدار و حاکمیت قانون را به خطر می‌اندازد. در اول آن می‌گوید که دموکراسی و توسعه پایدار به خطر افتاده است؛ این سند هم سندی است که undp برای رفع فقر ارائه داده است. وقتی وارد این سند هم می‌شوید، دوباره در بحث هدف مسئله توسعه پایدار را مطرح کرده است. عرض بنده این است که پرونده چهارم مباحث باید فقط و فقط اختصاص داشته باشد به بازخوانی اسناد بین‌المللی و اینکه این اهداف چه نسبتی با اهداف شریعت دارند، چه نسبتی با اهداف زمینه‌سازی ظهور و جامعه شیعی و هویت شیعه دارد؟ بالاخره هدف‌گذاری و افق گذاری خیلی از چیزها را برای ما معلوم می‌کند؛ آقایان بیان می‌کند که قله توسعه پایدار است، آرمان‌شهر آنها توسعه پایدار است؛ سؤال من است؛ اختلاف تعریف و اشکال حقوقی به سند 2030 داریم یا سایر اشکالاتی که داریم، همه این‌ها را می‌توان کنار گذاشت و می‌توان از آقای رئیس‌جمهور پرسید؛ آقای رئیس‌جمهور آیا واقعاً جامعه شیعه می‌تواند تعریف توسعه پایدار را به‌عنوان هدف خودش قبول کند یا خیر؟ شما دائماً می‌بیند که جناب ایشان می‌گویند که ما به دنبال توسعه پایدار هستیم، خب این توسعه پایدار هدف ما قرار بگیرد یا خیر؟ بنده عرض می‌کنم این یک پرونده بحث است، برای چه باید توسعه پایدار را هدف قرار دهیم؟ مگر در توسعه پایدار چیست؟ من سؤال می‌کنم –بنده خواهش می‌کنم که این سؤالات بنده سؤالات طلبگی محسوب شود، البته بنده طلبه کم‌رویی نیستم و سؤالات خود را خیلی صریح می‌پرسم، نمی‌خواهم در بحث‌های علمی گم شوم اما- واقعاً کار سیاسی درمیان نیست و سؤال است، من از آقای روحانی در دانشگاه شریف هم که جلساتی داشتیم پرسیدم؛ شما دائماً می‌گویید که کشور ایران باید به سمت توسعه پایدار برود، یک سؤال را به بنده جواب دهید؛-مگر شما عضو خبرگان نیستید، مگر شما مقام عالی‌رتبه نظام نیستید، نباید از این سؤال طلبگی راحت بگذرید، نباید آن را مدام مسکوت بگذارید- آیا مبتنی بر تعاریف توسعه یک کشور توسعه‌یافته داریم یا خیر؟ ایشان ممکن است که بگوییم که نداریم که البته این را نمی‌گویند، باید بگویند که کشورهای توسعه‌یافته دنیا مثلاً هشت کشور G8 و از جمله آمریکاست. خیلی خب ما هم می‌گوییم که آمریکا را به‌عنوان یک مصداق پیاده شده‌ای این تعاریف بررسی می‌کنیم؛ کشور آمریکا از حیث شاخصه‌های روابط انسانی پست‌رفته‌ترین کشور دنیاست. 

من چند مورد از آن را عرض می‌کنم؛ در کشور آمریکا در برخی از ایالت‌ها بالای شصت درصد و در برخی از ایالت‌ها بالای هشتاد درصد طلاق اتفاق افتاده است. ما همیشه یک گزارش رسمی از پایگاه لایک استار آمریکا مطرح کردیم که آنها می‌گویند تا سال 2030 مردم بسیاری از ایالت‌های آمریکا حتی درک مفهوم ازدواج برای آنها سخت است، نمی‌توانند مفهوم خانواده را درک و تصور کنند نه اینکه نمی‌توانند تحقق ببخشند. بنده همیشه یک بحثی را از آقایان و آقای رئیس‌جمهور پرسیده‌ام؛ وقتی شما می‌گویید توسعه پایدار یعنی قرار است وضعیت خانواده در ایران به این شکل شود؟! یا اینکه شما یک علاجی دارید؟ ما برای حرف‌های خود یک سری قرائنی داریم؛ در حال حاضر طلاق تهران 42 درصد است، ببینید ما داریم به آن سمت می‌رویم و به این موضوع نزدیک می‌شویم؛ شما که مدام می‌گویید توسعه پایدار؛ آیا درنهایت توسعه پایدار فروپاشی نهاد خانواده نیست؟ اگر فروپاشی نهاد خانواده است که علی التحقیق به این شکل است، زیرا تدابیر توسعه خانواده را دچار فروپاشی می‌کند، اگر به این شکل است، پس توسعه پایدار مزیتی ندارد و هدف جذابی برای مردم ما نیست، اما شما مدام می‌گویید که آینده ایران باید توسعه پایدار شود.

یک سؤال دومی هم است؛ در کشور آمریکا پدیده شوم و کثیفی به نام وال‌استریت وجود دارد. وال‌استریت یعنی مرکز کنترل سیاست‌های پولی و مالی جهانی، وال‌استریت چه‌کار می‌کند؟ یعنی همه تجارت‌های دنیا و سیاست‌های راهبردی دنیا را در حوزه اقتصاد تعریف می‌کنند. خود مردم آمریکا می‌گویند که ما یک به 99 هستیم. این را مردم آمریکا می‌گویند. آقای اوباما رئیس‌جمهور قبلی آمریکا در حد نود به ده این حرف‌ها را قبول کرده بود؛ می‌گفت که وال‌استریت‌ها ده درصد هستند.

پس نهایت توسعه پایدار فاصله طبقاتی است، آیا این موضوع جذاب است؟ یعنی ما به‌عنوان طلبه‌ها و دانشجویان و به‌عنوان مردم یا مدیران باید اجازه دهیم وال‌استریت ایرانی در اینجا تشکیل شود؟ آقای رئیس‌جمهور! این توسعه پایدار که یک بحث تأسیسی نیست، توسعه پایدار یک تعاریفی دارد و این تعاریف محقق شده‌اند. کشورهای توسعه‌یافته را از حیث روابط انسانی بررسی می‌کنیم، اگر شاخصه‌های روابط انسانی در آنجا مانند شاخص خانواده و یا شاخص عدالت، مطلوب است حرف شما درست است، اگر نیست ما نمی‌توانیم توسعه پایدار را به‌عنوان آرمان معرفی کنیم. عرض بنده این است که همان‌طور که از حدود یک دهه پیش رهبر معظم انقلاب فرمودند؛ ایران به دنبال توسعه‌یافتگی نیست بلکه به دنبال پیشرفت اسلامی ایرانی است. مغز پیشرفت اسلامی هم بهینه روابط انسانی است، اگر ما توانستیم روابط انسانی خود را بهینه کرده و تکامل ببخشیم آن‌وقت می‌توانیم ادعای پیشرفت کنیم. پیشرفت با عدم بهینگی روابط انسانی در تعارض است، لذا مفهوم توسعه و مفهوم پیشرفت را دو مفهوم می‌دانیم. 

لذا همه این اسناد بین‌المللی می‌گویند که ما به دنبال توسعه پایدار هستیم؛ بنده تا الانی که خدمت شما محضر شما گزارش می‌دهم؛ بیش از دویست و سیصد جلسه در نقد توسعه و الگوی پیشرفت بحث گفته‌ام که نوارهای آن موجود است، صدها جلسه دیگر هم باید راجع به این موضوع بحث کنیم، اگر پرونده توسعه یا پیشرفت را زنده کنیم زمینه حیات اسنادی مانند 2030 در کشور ما به‌شدت کمرنگ خواهد شد. عیب این است که حوزه نمی‌آید با توسعه و با جریان غرب‌گرا در اهداف صف‌آرایی کند و در امورات خرد بحث می‌کند. به نظر من فنی‌ترین درگیری که می‌شود علیه جریان غرب‌گرا طراحی کرد، خصوصاً در این چهار سالی که آقایان هستند، این است که بر روی اهداف با آنها بحث کنیم تا مردم تفاوت اهداف را متوجه شوند، چرا می‌گویید که توسعه‌یافتگی خوب است؟! خب می‌توان وضعیت کشورهای توسعه‌یافته را بررسی کرد، اگر مراد شما از توسعه‌یافتگی ورود به باشگاه‌های های‌تک دنیا و برخی از تکنولوژی‌هاست که همین‌الان جمهوری اسلامی خیلی از این‌ها را دارد و در حال به دست آوردن آن‌هاست؛ در هوافضا و هسته‌ای و نانو و برخی از بحث‌های دیگر ورود پیدا کردیم، اما اگر بُعد روابط انسان توسعه را در نظر بگیریم، قطعاً این مسئله نمی‌تواند هدف جمهوری اسلامی قرار بگیرد.

بنده به این آقایان عرض می‌کنم که با روابط انسانی مردم جمهوری اسلامی ایران بازی نکنیم. –گرچه وقت کم است اما اجازه دهید یک خاطره‌ای را خدمت شما عرض کنم که این خاطره خیلی مفید است- ما به شهرداری مشهد برای بحث الگوی پیشرفت اسلامی در حوزه مدیریت شهری رفته بودیم؛ در آنجا راجع به مفهوم تفریح یک بحثی مطرح شد. آقایان بحث می‌کردند که باید برای تفریح پارک بسازند و داشتند راجع به بافت پارک‌ها که کوچک باشد یا بزرگ باشد بحث می‌کردند. بنده یک ان‌قلتی به مفهوم پارک‌های بزرگ در آن جلسه مطرح کردند و بعد از دوستان یک سؤالی پرسیدم؛ بیان کردم که آیا شما می‌خواهید تفریح و فرح یک زن‌وشوهری یا دو همکار یا دو برادر یا یک برادر و خواهری که از حیث توانمندی روابط انسانی این‌قدر رشدنیافته هستند و هرروز همدیگر را عصبانی می‌کنند، را با پارک مدیریت کنید؟ اصل در تفریح روابط انسانی است؛ وقتی شما یک همسر، فرزند یا دوست و همکار خوب دارید، این‌قدر حال شما خوب می‌شود که مسائل دیگر فرح‌زا به مسائل فرعی تبدیل می‌شوند. لذا اگر دنبال نشاط و آسایش هستیم و می‌گویید حال جوان‌ها خوب شود، خب شاخص خوب شدن حال جوان‌ها بهینه روابط انسانی است. حال می‌توانمندی این بهینگی روابط انسانی را به‌عنوان زیرساخت تفریح و رفاه حذف کنیم و بیان کنیم که به کنسرت و پارک بروید، یا آنها را دعوت به رفاه و تفریح در یک سری امور روبنایی کنیم. 

پس این بحث در اهداف هم یک بحث جدی‌ای است و همان‌طور که عرض کرد توسعه‌یافتگی منجر به اضمحلال روابط انسانی می‌شود، اگر روابط انسانی هم از بین رفت فرح انسان از بین می‌رود، اقتصاد از بین می‌رود، صنعت از بین می‌رود و اصطلاحاً همه‌چیز غیر بهینه و ناقص می‌شود، درحالی‌که وقتی روابط انسانی را بهینه می‌کنیم، همه‌چیز جهشی جلو می‌رود. در حقیقت علت اینکه ما در شرایط تحریم تکنولوژی ما مثلاً یک رشد جهشی داشتند به دلیل این است که یک مدیریت جهادی بر آنها حاکم بوده است، یعنی در بخش روابط انسانی، آنها را الهی تحریک کردیم بعد یک‌باره یک رشد جهانی داشته و وارد باشگاه‌های های‌تک هم شده‌ایم. پس سرفصل چهارم بحث در اهداف است. خاصیت این هم اصطلاح [تفکر] نخبگان و متفکران جامعه است. کارکرد اصلی آن این است. سؤال اصلی من است؛ حوزۀ علمیه تا چه زمانی باید بگذارد که جامعه غرب‌گرا برای جامعه ایران هدف‌گذاری‌های کلان و بخشی کند؟ اگر جلوی این موضوع را از همین امروز هم بگیریم دیگر می‌تواند با این استاد مدیریت‌شده‌تر رفتار کرد.

سرفصل پنجم بحث هم این است که اگر ما آمدیم سند 2030 را نقد کردیم چه چیزی را داریم که جایگزین آن ارائه دهیم؟ اگر جایگزین مباحث را در همین ایام ارائه ندهیم همان اشکالی که عرض کردم تکرار می‌شود. یعنی جامعه به شما می‌گوید که شما دعوای جناحی و سیاسی می‌کنید. لذا یک سرفصل و یک پرونده بحث هم باید بگذاریم و راجع به الگوی آموزش‌وپرورش مطلوب بحث کنیم. حالا یا دوستانی که سند تحول را نوشته‌اند آن سند را بحث کنند و یا بالاخره کلیت مباحث  مطرح شود که مثلاً آموزش‌وپروش مطلوب چیست؟ باید این موضوع را هم بحث کنیم. بنده یک سرفصل‌هایی نوشته‌ام و فقط آنها را عرض می‌کنم؛ به نظر بنده آموزش‌وپرورش مطلوب، آموزش‌وپرورشی است که آموزش‌های مربوط به روابط اجتماعی و انسانی را فربه کند، روابط اجتماعی و روابط انسانی هم 9 سرفصل دارد. –بنده آنها را فقط قرائت می‌کنم و شرح آنها را برای بعد می‌گذارم- روابط انسانی بدون معرفةالامام، بدون تعریف علم نافع، بدون درک از مسئلۀ نفی سبیل، بودن درک از مسئلۀ معیشت، بدون نظم اجتماعی، بدون فهم قواعد بیان، بدون فهم شاخصه‌های ارزیابی، بودن فهم باب روایات عبرت یا پیشگیری از جرم و بدون توجه به روایات باب شکل‌گیری شخصیت یا تربیت امکان ندارد. لذا یک آموزش‌وپرورشی می‌خواهیم که این 9 زیرساخت را بحث کند، این هم یک بحث اثباتی است؛ اگر این 9 زیرساخت بحث نشد، با گفتگوهای اجمالی نمی‌توان به دنبال بهینگی روابط انسانی رفت. این مباحث بنده راجع به سند 2030 بود. همان‌طور که عرض کردم پنج پرونده است.

در دقایقی که از وقت حقیر باقی‌مانده است به سؤال سوم خود بپردازم؛ سؤال سوم این بود که حال چه‌کار کنیم؟ علاج این نظام برنامه‌ریزی که این تحمیل‌ها را به جامعه ما می‌کند، چیست؟ راه‌حل آن چیست و باید چه‌کار کنیم؟ به نظر بنده این اگر بخواهیم به‌صورت بنیادین به سمت اصلاح نظام برنامه‌ریزی کشور برویم باید ابر پرچم الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت را در سردست‌ها نگه‌داریم. نظام برنامه‌ریزی کشور چه می‌گوید؟ می‌گوید نظم اجتماعی جامعه را در همه بخش‌ها؛ اعم از  آموزش، سیاست، امنیت، اقتصاد، سیاست‌های پولی و مالی و همه بحث‌ها من تئوریزه می‌کنم. این حرف اصلی سازمان برنامه‌وبودجه است. ببینید داستان بر روی بازتعریف نظامات اجتماعی است، سازمان برنامه‌وبودجه کشور این کار را می‌کند؛ حالا اگر جزء لوازم بازتعریف نظم اجتماعی سند 2030 یا سند بِرن یا مسئلۀ تراریخته ها و مسئلۀ برنامه ششم و همه این بحث‌هایی که عرض کردم، آیا منطقی نیست که ما به این سمت برویم که نظم اجتماعی جامعه ایران باید برمبنای دین بازتعریف شود؟ داستان الگوی پیشرفت اسلامی به‌صورت ساده این است؛ می‌آید قواعد نظم اجتماعی نظام اجتماعی با نگاه دینی را بازتعریف می‌کند. اگر این موضوع به‌صورت بنیادین مورد توجه حوزه قرار گرفت، در این صورت دو نظم روبروی همدیگر قرار می‌گیرند، دو مدعی نظام‌سازی مقابل هم قرار می‌گیرند. در این صورت دعوا در مقیاس واقعی خود ارتقای پیدا می‌کند. اما اگر شما این کار را به‌صورت بنیادین جدی نگرفتید، هر از چند گاهی –همان‌طور که مکرر عرض می‌کنم- این نظام برنامه‌ریزی یک‌چیزی را ضد هویت ایرانی اسلامی ما تولید می‌کند و بعدها در آنجا مجبور به مقابله بخشی خواهیم بود. 

بنده در تتمه این بحث عرض کنم؛ بنده باافتخار عرض می‌کنم؛ -آن‌هایی که بحث‌های مرتبط با اولین نقشه الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت را دنبال می‌کنند، می‌توانند این مطالب را ببینند- تابه‌حال ده‌ها مناظره جدی با نفرات اول نظام برنامه‌ریزی کشور به محوریت مفاهیم اولین نقشه الگوی پیشرفت اسلامی اتفاق افتاده است؛ اوج آن در زمان برنامه ششم کشور بود. در جلساتی که برادر عزیز ما آقای نوبخت می‌فرمودند که ما برنامه ششم را با نگاه الگو جلو می‌بریم. خب یک سری بحث‌ها و مناظرات مطرح شد، نقدهایی که مطرح شد کار را به‌جایی رساند که ایشان گفتند: اصلاً الگویی وجود ندارد و چه کسی گفته است که الگویی نوشته‌شده است؟ مباحث آن کجاست؟ و با عصبانیت این بحث را مدیریت کردند. درنهایت هم شما تکلیف برنامه ششم را دیدی. لذا بنده باافتخار عرض می‌کنم؛ -این را از باب رجز برای جریان توسعه‌گرا عرض می‌کنم- ما در اولین نقشه الگوی پیشرفت اسلامی بعد از حدود دو دهه مطالعه که یک روز و دو روز هم نبوده است و واقعاً استخوان خورد شده است به صد سؤال مادر در حوزه اداره جامعه با نگاه دینی پاسخ داده‌ایم. می‌پذیرم این پاسخ‌هایی که با نگاه دینی و با ظهورگیری بوده است، مانند بقیه مباحث فقهی و دینی قابلیت خدشه دارد، قابلیت نقد و تکامل‌پذیری دارد، اما ما به یک نکته در اولین نقشه الگوی پیشرفت اسلامی مبتلا نشده‌ایم؛ ما مبهم حرف نزده‌ایم و هرجایی که واردشده‌ایم و در هر حوزه‌ای در نظام برنامه‌ریزی بحث کرده‌ایم به صورت تفصیلی بحث کرده‌ایم، آخیراً که در روز 26 اردیبهشت‌ماه در دانشگاه صنعتی شریف ما چهارمین مراسم رونمایی از محصولات الگوی پیشرفت اسلامی را برگزار کردیم در آن یک دوره چهارجلدی تحت عنوان برنامه‌ریزی از نگاه الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت بحث منتشر کردیم. یکی دیگر از محصولاتی که در آن روز رونمایی شد بحث جلد دوم کتاب مدیریت شهری از نگاه الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت –جلد اول آن در رونمایی سوم در حوزه مبارکه مروی رونمایی شد- و بحث‌های دیگری مانند اینکه محرومیت‌زدایی را در کشور چه‌کار کنیم؟ آسیب‌های اجتماعی را چه‌کار کنیم؟ مسئله تورم و سیاست‌های پولی و مالی کشور را چگونه مدیریت کنیم؟ این‌ها همه مباحثی است که ما در نقشه راه الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت به آنها پرداخته‌ایم. تا الآن هم 26 مجلد از این مباحث تولیدشده است و تخمین ما این است که در سال‌های آینده یک دایره المعارف صدجلدی در این حوزه منتشر شود. 

عرض بنده این است که اگر حوزه علمیه مبارکه قم که ذخیره شیعه و همه مستضعفین عالم است سطح اجتهاد خود را به اجتهاد نظام‌ساز ارتقا ندهد، امثال این سندها به‌وفور بازتولید خواهد شد و بااخلاقی که ما از افراد توسعه‌گرا سراغ داریم دیگر به این شکل نیست که آنها بیایند و فقط به یک‌بخشی متمرکز شوند بلکه به سمتی می‌روند که اصلاح قرائت دینی درست کنند. همان‌طور که عرض کردم، آنها گفته‌اند که به دنبال واتیکانیزه کردن قم هستند. بنده در محضر همه اساتید و  برادران فاضل خودم تقاضا می‌کنم اجازۀ طرح بیشتری به گفتمان مجموعه مباحث اولین نقشه الگوی پیشرفت دهید. مجموعه‌های دیگری هم هستند بنده همیشه بیان کرده‌ام که حدود چهارده مجموعه در موضوع الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت بحث می‌کنند. اگر ما یک تصمیمی بگیریم و در یکی دو سال آینده این بحث اداره دینی جامعه را به شکل پرملات در جامعه مطرح کنیم، در آن‌وقت دیگر به تک جلسات این شکلی بسنده نخواهیم کرد. البته بحث کار فنی و اصولی می‌خواهد، به کار روایی خاص خود احتیاج دارد، بی‌مایع فطیر است و به این شکل نیست که اگر ما وارد بحث شدیم مثلاً بتوانیم با سرعت یک کارهایی را انجام دهیم، اما با همه ملاحظات طلبگی و با همه ملاحظاتی که مظهر مبارک شما عرض می‌کنم و شما از بنده بیشتر مسلط هستید به نظر من راه‌حل اساسی این است که پرچم الگوی پیشرفت اسلامی را در کشور بالا بیاوریم. اگر این کار را کردیم در آن‌وقت سندهایی که محضر شما عرض کردم بلااثر خواهد شد.

ان‌شاءالله اگر جلسه دیگری بود بنده در آن سند مریدا را هم توضیح خواهم داد، حالا که بحث هجوم اسناد بین‌المللی است خوب است که درباره مریدا هم یک بحث‌هایی مطرح شود زیرا این سند قرار است برای ما پیشگیری از جرم کند. سندهای مربوط به بحث‌های تراریخته و غیره را نیز مطرح می‌کنیم.

از اینکه عرایض برادر کوچک خود را استماع فرمودید تشکر می‌کنم. خیرمقدم هم‌ عرض می‌کنم محضر آیت‌الله اراکی، ان‌شاءالله جلسه از محضر ایشان استفاده وافر را می‌نماید.

هدیه به محضر مقدس امام زمان صلواتی عنایت بفرمایید.

  • ۹۶/۰۳/۰۹