تمدن نوین اسلامی

ساخت آینده انقلاب اسلامی با توجه به تمدن سازی

تمدن نوین اسلامی

ساخت آینده انقلاب اسلامی با توجه به تمدن سازی

تمدن نوین اسلامی

امام خامنه ای:
ما به دنبال الگوی مطلوب و آرمانی خودمان هستیم، که یک الگوی اسلامی ایرانی است؛ از هدایت اسلام سرچشمه می گیرد، از نیازها و سنتهای ایرانی بهره می برد؛ یک الگوی مستقل. البته امروز محققین و صاحب نظران تلاش های فراوانی هم دارند می کنند برای اینکه این الگو را تدوین کنند
مردادماه 92

  • ۲
  • ۰

بسم الله الرحمن الرحیم

 (۱۲مهر ماه ۱۳۹۵)سومین مراسم رونمایی از اسناد پژوهشی مرتبط با الگوی پیشرفت اسلامی در حوزه علمیه مروی برگزار گردید.  

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی نقشه راه در این مراسم از ۱۷ سند پژوهشی مرتبط با اولین نقشه الگوی پیشرفت اسلامی رو نمایی شد.

حجت الاسلام مجید خیر آبادی مدیر حوزه علمیه مروی، حجت الاسلام علی کشوری دبیر شورای راهبردی الگوی پیشرفت اسلامی و حجت الاسلام والمسلمین سید ابراهیم رئیسی تولیت آستان قدس رضوی در این مراسم سخنرانی کردند. متن کامل سخنرانی حجت الاسلام کشوری در ادامه آمده است:


بسم الله الرحمن الرحیم. اعوذ بالله من الشیطان الرجیم. الحمدالله رب العالمین و الصلاه و السلام علی سیدنا و نبینا ابی القاسم محمد و علی اهل‌بیته الطیبین الطاهرین لا سیما بقیه الله فی الارضین. ارواحنا لآماله الفداء عجل الله تعالی فرجه الشریف.

در ابتدای عرائضم از همه برادران و خواهران عزیزی که زحمت کشیده و در این مراسم بسیار مهم حضور پیدا کرده‌اند، تشکر ویژه می‌کنم. بنده سه مطلب را در وقتی که دوستان برای ما تنظیم کرد‌ه‌اند، آماده کرده‌ام تا در محضر شما گزارش دهم.

مطلب اول راجع به اینکه چرا ما در روز اول محرم 1438 هجری قمری، سومین رونمایی از محصولات الگوی پیشرفت اسلامی را برگزار کردیم. مطلب دوم راجع به وضعیت وخیم، اسفناک و خطرناک نظام برنامه‌ریزی کشور و علی‌الخصوص برنامه ششم توسعه، نکاتی را عرض کنم و مطلب سوم هم یک ارزیابی کوچکی از جبهه الگوی اسلامی – ایرانی پیشرفت ارائه کنم که ان‌شاالله یک مقدار نقشه عملیات‌های نرم جبهه الگوی اسلامی – ایرانی پیشرفت شفافیت بیشتری پیدا کند. اما راجع به نکته اول؛ از سابق ما و جمعی از طلاب و علمای محترمی که در حوزه علمیه قم حضور دارند، همیشه این نکته را مطرح کردیم که متأسفانه محبان حضرات معصومین از ظرفیت دستگاه اهل‌بیت، به شکل حداقلی استفاده می‌کنند. در روایت آمده که :«إنّ الإمامه نظام المسلمین»، شخص امام معصوم در جامعه اسلامی محور نظم اجتماعی است. یعنی اگر معرفت به امام ارتقا پیدا کند، ما می‌توانیم با فهمی که از مقام امام پیدا کنیم، نظم جامعه را بازتعریف کنیم. همین مصیبتی که در حال حاضر در جاهای مختلف به آن مبتلاء هستیم، نظم اجتماعی براساس تئوری‌های غربی در حال شکل‌گیری است. خب اگر معرفت به امام ارتقا پیدا کند، یکی از فواید آن برای دنیای ما این است که یک نظم مستحکم و از سر حکمتی در جامعه ما به وجود خواهد آمد. یکی از این بحث‌های خیلی مهمی که در نقشه راه الگوی اسلامی – ایرانی پیشرفت مطرح کرده‌ایم – البته مانند بقیه بحث‌های الگوی پیشرفت اسلامی هنوز فرصت ارائه بحث تفصیلی راجع به آن نشده است – مسأله چیستی جامعه است. یک سوالی مطرح است که «ما هو الجامعه» جامعه چیست؟ آیا جامعه مثلاً بر اساس مقاله ششم کتاب اصول فلسفه و روش رئالیسم علامه طباطبایی قابل تعریف است؟ آیا جامعه بر اساس نگاهی که جامعه‌شناسان مدرن دارند و تعادل اجتماعی را حول بحث اقتصاد تعریف می‌کنند، قابل باز تعریف است؟ آن چیزی که حاصل جمع‌بندی بحث ما است – که بنده تنها می‌خواهم به آن اشاره‌ای کنم -  این است که نه تعریفی که در اصول فلسفه و روش رئالیسم قرار گرفته و نه به طریق اولی تعاریفی که در مفاهیم جامعه‌شناسی است می‌تواند ما را به سرانجام مقصود خود برساند. باید جامعه را حول مفهوم هدایت بازتعریف کرد و شخصی که می‌تواند هدایت را مدیریت کند، شخص امام معصوم ( است. حالا ناظر به این مبانی که بنده فقط و فقط به آن اشاره‌ای می‌کنم، می‌توان به نحوه برگزاری مناسبت‌های دینی در جامعه ما اعتراض کرد. یعنی هیأت، مساجد و جلسات روضه خوانی ما، حتماً از حیث محتوا در سال‌های آینده باید قوی‌تر از این وضعیت فعلی برگزار شود. مردم علاقمند به ائمه معصومین( بوده و به دستگاه خدا و پیامبر ارادت نشان می‌دهند. از هزینه‌هایی که مردم در این روزها از جیب خودشان برای برپایی عزای امام حسین( انجام می‌دهند، می‌توانیم نتیجه‌گیری کنیم که مردم نسبت به این مقام در اوج اعتماد هستند ولکن کسانی که این مراسمات را سرپرستی و هدایت می‌کنند، کار را جوری مدیریت کرده‌اند که ما حداقل بهره‌برداری را از این مراسمات داشته باشیم. فرض کنید – این موارد قابل دست‌یافتن است – مثلاً ما ده سال کار کنیم و ده سال بعد این ظرفیت عظیم محرم و صفر منجر به ارتقا معرفت از امام معصوم( شود؛ قطعاً در حوزه اقتصاد دیگر این مشکلات را نخواهیم داشت، در حوزه سیاست‌خارجه نمی‌گویم که به سمت خلاف صریح آیات قرآن عمل کرده و با کفار سازش کنیم – کمااینکه در داستان تلخ برجام این اتفاق افتاد-  در حوزه پزشکی به این سمت نمی‌رویم که اجازه دهیم انسان‌ها در جامعه، ابتدا بیمار شوند و بعد دستگاه سلامت ما اکتفا به این کند که نسخه درمانی برای بیمار بنویسد. اگر معرفت الإمام ارتقا پیدا کند، یکی از عوارض و فواید آن، ارتقا مسأله پیشگیری در حوزه سلامت است. یعنی مثلاً ما پروتکل‌های حوزه پزشکی را باید به محوریت پیشگیری در حوزه سلامت بازتعریف کنیم نه اینکه [این کار را ] به محوریت مسأله درمان انجام دهیم. به هر حال فواید فراوانی برای دنیا و آخرت ما دارد لذا خداوند متعال توفیق داد که بحث از الگوی پیشرفت اسلامی را در روز اول محرم برگزار کنیم. تا یک پیام بسیار کوچکی باشد برای اینکه ما باید حتماً مساجد و هیأت را بازتعریف کنیم. وضع فعلی، مورد رضایت امام زمان ( نیست، وضع فعلی حال از دوستان صدا و سیما و تا همه دست‌اندرکاران مساجد و هیأت مساجد و همه آنهایی که در حال اداره هستند، به یک حداقلی اکتفا می‌کنند. – بنده فقط اشاره می‌کنم- شما در همه مناسبت‌ها مصاحبه‌هایی را از صدا و سیما از اماکن مقدس پخش می‌کنند را این به بعد دقت کنید، یک سوال محور است: که شما وقتی از زیارت برگشتید حال روحی بهتری پیدا کرده‌ای یا خیر؟  و به همین حد اکتفا کرده‌ایم. گرچه همین حد هم یک حرف حقی است. یکی از فواید مثبت مسأله زیارت ایجاد سکینه روحی است اما پرسش اساسی این است که آیا ما وقتی به زیارت می‌رویم باید به این مسأله اکتفا کنیم که مثلاً در ما یک انقلاب روحی رخ داده و جریان اشک اتفاق بیافتد؟! اما بعد نظم اجتماعی ما به چالش کشیده شود؟! ما در این روزها مشغول بحث از سند توسعه مشهد هستیم. مدیران شهری شهر مشهد متأسفانه برای شهر مشهد یک سندی نوشته‌اند که محور این سند سه نوع توریسم است؛ توریسم تفریحی، توریسم سلامت و متأسفانه بیان کرده‌اند که توریسم مذهبی و توریسم زیارت هم هست. نکته ناراحت کننده بحث این است که نگاه مدیران مشهد به زیارت یک نگاه درآمدزایی است. بنده وقتی در هفته گذشته در شهرداری مشهد در جلسه بودم و با یکی از مدیران شهرداری مشهد گفت‌وگو می‌کردم، تعبیر ایشان این بود که ما با این اقدامات ماندگاری زائر را در شهر مشهد بیشتر کرده‌ایم و هر یک روزی که یک زائر بیشتر در مشهد می‌ماند، درآمد بیشتر هم برای شهر مشهد دارد. این نگاه حقیر و پست را ببینید که در یک شهر زیارتی و در یک حوزه حاکمیتی به وجود آمده است! مسأله زیارت به مسائل اقتصادی تقلیل داده شده است. یا مثلاً مسأله پارک‌های آبی؛ حال چرا این اتفاق افتاده است؟ به نظر من ریشه آن همین اکتفا کردن به همین بحث‌های حداقلی در حوزه معرفت الإمام برمی‌گردد. امامی که در روایات ما توصیف شده است؛ باید با زیارت جامعه کبیره و زیارت امیرالمؤمنین( در روز غدیر او را توصیف کرد. آن امام نظم اجتماعی را بازتعریف می‌کند. امامی که ما در حال حاضر در ذهن داریم، حداکثر فایده‌ای را که برای ما دارد این است که یک حالت فروتنی برای ما بدست می‌آید و جنبه‌های آخرتی و شفاعت ایشان در آخرت را نیز در نظر می‌گیریم. یعنی نگاه به امام دچار تقلیل شده است. مقصر این امر-  با کمال صراحت عرض می‌کنم – بسیاری از منبری‌ها و روحانیت معظم هستند. مقصر این امر مداحان ما هستند که نمی‌خواهند سطح معارف را به آن سطحی که اهل بیت ما توصیه کرده‌اند ارتقا دهند. حال در آینده این باب را بازخواهیم کرد. از پیامبر اکرم( یک روایت بسیار فنی و حکیمانه‌ است که می‌فرمایند: در فتنه‌های آخرالزمان آن‌قدر شرایط سنگین می‌شود که مؤمین داشته‌ها خود را هم نمی‌بینند. یکی از داشته‌های ما که از آن استفاده نمی‌کنیم همین مراسمات مذهبی است. همین هیأت و مساجد فعلی هستند که یک نگاه حداقلی بر آنها حاکم است که حتماً [تغییر در آنها] باید در دستور کار قرار گیرد. این کار جزء اصلاحات جدی‌است که باید اتفاق بیافتد تا ان‌شاالله سطح معرفه‌الإمام ارتقا پیدا کند. این مطلب برای آن بود که چرا ما مراسم رونمایی را در روز اول محرم برگزار کردیم. ان‌شاالله ما در روز اول محرم به مصاف جریان توسعه‌گرا رفته‌ایم. جریانی که نمی‌خواهد محوریت امام را در اداره جامعه بپذیرد. اینکه جریان توسعه‌گرا در اداره جامعه و در بخش‌های مختلف به تفکرات غربی رجوع می‌کند، به این علت است که به معرفه‌الإمام آنها ایراد وارد است. لذا به راحتی اندیشمندان غربی را جایگزین امام در اداره جامعه می‌کنند. دوستانی که در ذهنشان سوالی پیش آمده که چرا جریان توسعه‌گرا با حکومت فقیه و حکومت دینی مخالفت می‌کنند، ریشه مخالفت این است که این جریان فهمی از حکمت امام معصوم ندارد، در آن جریان از نظام‌سازی مبتنی بر دین، فهمی بدست نیامده است. حال ان‌شالله اگر خداوند متعال قبول کند، باید محرم‌های ما محل و زمان مبارزه باشد با کسانی که می‌خواهند بدعت در دین ایجاد کنند و نقش امام را در اداره دین نادیده بگیرند. این نکته اول بود.

نکته دوم راجع به نظام برنامه‌ریزی کشور است. همان‌طور که عرض کردم، نظم اجتماعی باید حول امام معصوم بازتعریف شود، این همۀ حرف جمهوری اسلامی است، این همۀ حرف دین است که امام باید محور نظم اجتماعی قرار گیرد. یکی از آن بخش‌هایی که باید نظم آن تغییر کند، نظام برنامه‌ریزی کشور است، نظام برنامه‌ریزی کشور نظم دینی را نمی‌فهمد. – به عرائض بنده دقت کنید – نه اینکه نمی‌خواهد کار را به جلو ببرد، زیرا به هر حال این برادرانی که در حال حاضر در نظام برنامه‌ریزی کشور وجود دارند، در فضایی قرار دارند که اعتقادشان به آرمان‌ها احراز شده و ثابت گردیده است. اما به هر حال از نظم مبتنی بر دین و هدایت فهم ندارند. دوستان استحضار دارند که در کشور ما هفتاد سال برنامه‌های توسعه مبتنی بر همین نظم غربی نوشته شده است. یعنی پنج برنامه مبتنی بر همین نظم و توسعه، قبل از انقلاب اسلامی نوشته شده است، پنج برنامه هم بعد از انقلاب اسلامی نوشته شده است. حتماً اظهارات رئیس سازمان برنامه‌ریزی کشور را در این مدت شنیده‌اید؛ شاه بیت حرف‌های ایشان در ماه‌های اخیر و در گذشته نزدیک این است که ما این ده برنامه را نوشتیم اما به توسعه نرسیدیم. یعنی ایشان اعتراف فرموده‎‌اند هفتاد سال است که وقت ملت ایران تلف شده است. یعنی نظام برنامه‌ریزی به آن سمت رفته که بخواهد یک نظمی را حاکم کند اما خود این دوستان اعتراف دارند که این نظمی که مبتنی بر توسعه غربی است در ایران جواب نداده است. شاید ریشه اینکه دولت محترم یازدهم می‌خواهد شکل برنامه ششم را عوض کند، این باشد که یقین دارد که اگر به شکل قبلی برنامه‌ریزی کند، آن برنامه‌ریزی هم به سرنوشت شوم برنامه‌های توسعه مبتلا خواهد شد. این همه اصراری که شما از دولت یازدهم می‌بینید که نمی‌خواهد روال قبلی برنامه‌ریزی را بپذیرد این است که دوستان متوجه شده‌اند که راه غلطی را آمده‌اند. بعضی از مسئولین مهم حوزه برنامه‌ریزی در این دولت، در پنج برنامه گذشته یا جزء نویسندگان اصلی بوده‌اند و یا جزء مشاوران بوده‌اند. آنها تجربه کرده و آن راه را رفته‌اند و به نتیجه نرسیده‌اند. حالا می‌خواهند تغییر شکل دهند بلکه از این معرکه خارج شوند. در این گفت‌وگوهایی که در این چند سال اخیر راجع به برنامه ششم به صورت تفصیلی داشته‌ایم، بنده همیشه هشداری را مطرح کرده‌ام و آن این است که: علت اینکه هفتاد سال برنامه‌های توسعه در ایران به چالش کشیده شده است، شکل برنامه‌ریزی نیست – بنده در همین جلسه و در همین محل مبارزه و از همین محل مقدس نورانی از سازمان برنامه‌ریزی کشور تقاضا دارم حرف این برادر کوچک خود را توجه کنند؛ علت اینکه شما در هفتاد سال گذشته شکست خوردید، این نیست که شکل برنامه‌ریزی غلط بوده است، علت این است که برنامه‌ریزی توسعه فرهنگ ملت ایران را در نظر نگرفته است. ببینید، دو آسیب‌شناسی وجود دارد؛ یک آسیب‌شناسی از درون حوزه علمیه مطرح می‌شود. آن آسیب‌شناسی به صورت ساده می‌گوید که اگر برنامه‌ریزان یک کشور، فرهنگی را که کشور براساس آن نهاده شده است، در نظر نگیرند، برنامه آنها عملیاتی نخواهد شد. بنده حدود دو دهه است که اسناد حوزه برنامه‌ریزی کشور را مطالعه می‌کنم. از سال 1327 که در کشور برنامه نوشته شد – این برنامه‌ها در حال حاضر در دسترس است و شما هم می‌توانید مطالعه بفرمایید – تحلیل ما این است که این برنامه‌ها فرهنگ مردم ایران را در نظر نگرفته‌اند، لذا زمین خورده و اجرایی نشده و مشکل درست کرده‌اند. [برای فهم این موضوع] باید به شکل درست آسیب‌شناسی انجام شود. همه قبول دارند نظام برنامه‌ریزی دچار چالش است -  اللحمدالله همه قبول کرده‌اند – یک نکته قوت برای کارشناسان ما است. بنده اخیراً در جلسه‌ای مشاهده کردم که در مجلس شورای اسلامی، یکی از کارشناسان کهنه‌کار حوزه برنامه‌ریزی، متأسفانه به عنوان کارشناس برنامه ششم در مجلس حضور داشتند. بنده هم مهمان کمیسیون تلفیق بودم که ایشان هم حضور داشتند. در همان بدو ورود در اعتراض به ایشان گفتنم که این نظام برنامه‌ریزی که شما پایه‌ریزی و طراحی کردید، این هفتادسال است که شکست خورده است. بعد ایشان بلافاصه بعد از اینکه سوال بنده به اتمام رسید، پاسخ دادند که ما هم قبول داریم که شکست خورده‌ایم. ببینید همه قبول دارند که شکست خورده‌اند. خب، حال اگر – ببینید نکته دقیق بحث این است، بنده از برادر عزیزم جناب آقای نوبخت خواهش می‌کنم که به این نصیحت مشتاقانه ما توجه کنند – اگر بار دیگر طراحی ما مبتنی بر آسیب‌شناسی غلط باشد، خب در این صورت چه اتفاقی خواهد افتاد؟ دوباره آن برنامه هم شکست خواهد خورد. بنده پیش‌بینی می‌کنم که سرنوشت شوم برنامه ششم مانند برنامه شوم سایر برنامه‌هاست. به دلیل اینکه مبتنی بر یک آسیب‌شناسی غلط شکل گرفته است. این آسیب‌شناسی آنقدر غلط است که دو سال است در مجلس به تصویب نمی‌رسد. پیداست سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی کشور قدرت تفاهم ندارد. اگر قدرت تفاهم داشت و می‌توانست آسیب‌شناسی خود را زبان‌دار بیان کند، خب باید در حال حاضر کارشناسان فنی که در مجلس قبل بوده و آنهایی که در این مجلس هستند، استدلال را می‌پذیرفتند. ببینید وقتی آسیب‌شناسی فنی نبود، حتی تفاهم هم حاصل نمی‌شود. چه برسد به اینکه اجرایی هم شود. علت عدم اجرای برنامه‌های توسعه در کشور این است که نمی‌تواند فرهنگ دینی مردم را تحلیل کند. این مشکل اصلی است. مردم ایران به تفکر و مفاهیمی که اهل بیت مطرح کرده‌اند و جامعه‌شناسی و نظام‌سازی که اهل بیت مطرح کرده‌اند اعتقاد دارند اما تفکر توسعه غربی می‌خواهد یک نظم دیگری را ایجاد کند. این موضوع قابل پذیرش نیست. لذا شما ملاحظه کرده‌اید که وقتی می‌خواهند یک نظم غربی را به زور به جلو ببرند، مجبور می‌شوند یک دوره‌ای را مانند رضا خان در کشور ایجاد کنند. شما حتماً نوشته‌های جریان توسعه‌گرا را مطالعه کرده‌اید، آنها از دوره رضاخان به عنوان یک دوره درخشان نام می‌برند. چرا؟ به به دلیل اینکه رضاخان در آن دوره با چکمه و استبداد به جنگ مفاهیم به پذیرش رسیده مردم ایران رفته و یک نوع بسترسازی برای غربی‌شدن مردم ایران ایجاد کرد. معضل جریان توسعه‌گرا این است که نمی‌تواند تفاهم کند و همیشه راه دیکتاتوری را در پیش می‌گیرد. خب در حال حاضر مردم ایران اسلامی دیگر اجازه آن حرکات را نمی‌دهند اما به هر حال جریان توسعه‌گرا قدرت تفاهم را ندارد. شما حتماً آن سخنرانی ناراحت‌کننده چندسال پیش یکی از مقامات دولتی در شهر زنجان را به خاطر دارید؛ آن مقام محترم به زنجان تشریف برده و بیان کردند که عاشورا به ما درس مذاکره داد. یعنی یک تفسیری را ارائه دادند که زیر این آسمان خدا تا به حال هیچ‌کس ارائه نداده بود. چرا مجبور می‌شوند این گزاره‌های دینی را اصلاح کنند؟ به دلیل اینکه اگر قرار باشد مردم کماکان معتقد باشند پیام اصلی عاشورا هیهات من الذله است، خب اجازه نمی‌دهند که برجام‌ها شکل بگیرند. این نظمی که آنها در تعامل با دنیا در نظر دارند، شکل نخواهد گرفت. پس می‌روند به سمت اینکه قرائت‌های دینی را اصلاح کنند. ببینید بنده یک قدم - اگر با دقت بیشتری به پیشنهاد بنده توجه کنید – بالاتر آمده‌ام. یعنی اشکال دوم بنده فنی‌تر از اشکال اول من است. اشکال اول این است که این برنامه‌ها اجرایی نمی‌شوند و همه این موضوع را قبول دارند، اشکال دوم این است که عرض می‌کنم نظام برنامه‌ریزی نمی‌تواند تفاهم هم ایجاد کند. چه کسی می‌پذیرد درس عاشورا مذاکره باشد؟!! با کدام روایت یا آیه‌ای می‌توان از این موضوع دفاع کرد؟! کدام تحلیل را ما می‌توانیم پشتیبان این موضوع قرار دهیم؟! نمی‌توان این کار را کرد زیرا قابل پذیرش نیست. این مشکلی برای جریان‌ توسعه‌گراست. یعنی نمی‌توانند بگویند که [دین باید کنار برود.] البته به صراحت برخی از آنها در نوشته‌های خود بیان کرده‌اند که باید اصلاح قرائت دینی اتفاق بیافتد. اما مردم نمی‌پذیرند. کمااینکه در مجلس شورای اسلامی نمایندگان با شرط و شروطی روز گذشته بعد از یک سال و نیم جدالی که بین کارشناسان اتفاق افتاد، بیان کردند که به شرط اصلاح جزئیات، کلیات برنامه ششم تصویب شود. این موارد مشکلاتی است. خب بهتر نیست سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی کشور فرهنگ دینی را پایه برنامه‌ریزی قرار دهد تا به این همه صرافت و سختی دچار نشود؟ این پیشنهاد را ما از دل حوزه علمیه به سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی کشور ارائه می‌کنیم و بنده در همین مکان به رهبر معظم انقلاب عرض می‌کنم که ان‌شاالله به فضل خداوند سربازان شما در سراسر کشور در جبهه الگوی پیشرفت اسلامی، تا زمانی که سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی کشور این حرف حق را پذیرد، مبارزه خواهند کرد. این جبهه‌ای که در بحث الگوی پیشرفت باز شده مانند سایر جبهه‌ها نیست که تصور کنند که حال یک مراسمی برگزار شده و یک مصاحبه‌ای صورت می‌گیرد یا فقط کتابی نوشته شده و بعد هم داستان آن ختم می‌شود. خیر، ما افق مبارزه خود را خواهیم دید. بنده می‌بینم روزی را که از برنامه‌های توسعه کشور - برنامه‌های پیشرفت کشور – با نگاه محصولاتی که امروز در حوزه علمیه مروی تهران رونمایی می‌کنیم، نوشته خواهد شد. آن روز، روز نزدیکی است. جریانی که نمی‌تواند تفاهم کند، جریانی که در روزهایی که وقتش می‌شد امثال رضاخان را بر سر کار می‌آوردند که با چکمه افکار غربی‌ها رو به جلو ببرد و متأسفانه استاد محترم دانشگاه تهران – که امروز صبح هم راجع به مراسم پیامکی دادند -  آن دوران را به عنوان یک دوران درخشان معرفی می‌کند، خب این جریان عمر چندان نخواهد داشت. دوستان بدون تفاهم نمی‌توان کار را در کشور به جلو برد. جریان توسعه‌گرا باید به سمت تفاهم برود. باید با مردم تفاهم کند که این برنامه‌ای که می‌نویسد، چه نفعی برای مردم دارد. مصیبت را ملاحظه کنید، این قانون فیش‌های حقوقی که همه را از صدر تا ذیل ناراحت کرد، چرا این جریان توانست فیش‌های حقوقی را به برخی از کارکنان خود بدهد؟! وقتی که ریشه این موضوع را بررسی می‌کنیم ملاحظه می‌شود که منشأش یک قانون در برنامه پنجم توسعه است. ببینید قوانین توسعه به چه مقدار مفتضح هستند. فیش‌های حقوقی را جریان توسعه‌گرا در برنامه پنجم توسعه در مجلس مصوب کرد و به دلیل غفلت‌هایی هم که من و شما داریم، تبدیل به قانون شد. فیش‌های حقوقی به این شکل بود. یا به محضر شما عرض کنم که این داستان کنترل نسل که در حال حاضر همه ما متوجه خطر آن شده‌ایم، این موضوع، حکم قانون توسعه اول – بعد از جنگ – است.

به اسم توسعه و پیشرفت بیان می‌کنند که باید جمعیت را کنترل کنیم، اما در حال حاضر جمعیت در حال پیر شدن است. همچنین مشکل امنیتی، هویتی، مشکل اقتصادی – زیرا مسأله جمعیت به اصطلاح مدیریت برنامه‌ریزی یک مسأله فرابخشی است. اگر شما جمعیت را از دست دادید، همه چیز از امنیت تا اقتصاد از دست خواهد رفت. چرا جریان توسعه‌گرا معذرت‌خواهی نمی‌کنند؟! پشت سر هم در کشور افتضاح به بار می‌آورند. البته در اول اسم آن پیشرفت و آبادانی است، اسم آن توسعه کشور است. بار دیگر بیان می‌کنند که ما می‌خواهیم در کشور پیشرفت ایجاد کنیم. بنده عرض کرده‌ام که دیگر دوران اینکه بر سر حوزه‌های علمیه کلاه برود، گذشته است که شما بیان کنید که حاج آقا ما بر روی این موضوع کار کارشناسی کرده‌ایم حال شما ملاحظه کنید که این موضوع پیشرفت کشور را به ارمغان خواهد آورد. اما نه، زیرا در حال حاضر به فضل الهی آنقدر مباحث کارشناسی در حوزه‌های علمیه قوی است که دیگر این حرف‌ها به پذیرش نخواهد رسید. آقایان گرامی؛ اولین بار بود که بعد از هفتاد سال که هرچه جریان توسعه‌گرا در کشور می‌آورد به تصویب می‌رسید، یک برنامه توسعه از اساس در مجلس قبل رد شد. اولین مصاف جبهه الگوی پیشرفت اسلامی با جریان توسعه‌گرا، منجر به شکست کامل یک برنامه توسعه شد به این راحتی‌ها که نمی‌توان کار کرد. بنده هم عرض می‌کنم که کار برای آنها یک مقداری سخت‌تر خواهد شد. چرا؟ به دلیل اینکه جریان الگوی اسلامی – ایرانی پیشرفت قدرت تفاهم دارد، می‌تواند حرف خود را با ظرفیت‌های مختلف، با زبان‌های مختلف و با گروه‌های اجتماعی مختلف تفاهم کند. اما جریان توسعه غربی چنین قدرتی را ندارد، اگر هم دستش برسد با چکمه – مانند رضا خان-  اهداف خود را جلو می‌برد. این اتفاق می‎افتد. حال همین الان در قسمت دوم عرایضم بیان کنم؛ بیان کرده‌اند که مسأله تراریخته‌ها منجر به پیشرفت کشور خواهد شد. این هم یکی از دروغ‌هایی است که در کشور به اسم پیشرفت مطرح شده است. حتماً در جریان مواجه‌ی جبهه الگوی پیشرفت اسلامی با مسأله خطرناک تراریخته‌ها هستید. به اسم پیشرفت مطرح کرده‌اند که محصولات تراریخته را بر سر سفره مردم ایران بیاورند. به شکل تأکید بر برنج و پنبه در برنامه ششم. شما ملاحظه کردید که چقدر استدلال‌ها ضعیف بود. آن آقای محترمی که بنده را ابتدا دعوت به مناظره کرد و بنده بدون تردید و در کمتر از سی ثانیه پذیرفتم که این مناظره را بروم. به دلیل اینکه می‌دانستم که حرف‌های ما، حرف‌های قابل تفاهمی بود و حرف‌های دوستان، قابل تفاهم نیست. آن برادر محترم وقتی یکی از اساتید محترم دانشگاه با بنده تماس گرفتند که میزبان مناظره باشند و بنده به ایشان گفتم که مناظره را تنظیم کنند، بلافاصله وقتی با ایشان تماس گرفته شد، دو سه شرط برای مناظره گذاشتند و سعی کردند که شرایط مناظره را طوری مدیریت کنند که حرف‌ها زده نشود. حالا ان‌شاالله مناظره برگزار خواهد شد و شما خواهید دید که چقدر حرف‌هایی که به اسم پیشرفت می‌زنند، حرف‌هایی توخالی است. حال مسأله آموزش و پرورش جزء حوزه‌های جدی آینده‌ای است که الگوی اسلامی – ایرانی پیشرفت به آن ورود پیدا خواهد کرد. این نظام آموزشی باید تغییر پیدا کند. نظام آموزشی که نمی‌تواند به پسر و دختر ما یاد دهد که اصل در زندگی، زندگی خانوادگی و مهارت‌های مرتبط با آن است، این نظام آموزشی در خروجی خود مثلاً 42 درصد طلاق در شهر تهران و طلاق عجیب و غریبی که ما در سرتاسر کشور داریم را دارد. برای چه ما باید این نظام آموزشی را بپذیریم. باید آموزش‌های اولیه نظام آموزشی، آموزش‌های خانوادگی و اجتماعی شود. ریاضی و فیزیک و زیست باید به عنوان آموزش‌های فرعی آن قرار گیرد. باید این نظام اصلاح شود. در حال حاضر ما تکنسین بخش خدمات و تولید را تربیت می‌کنیم اما زندگی مشترک همین تکنسین فقط یک سال طول می‌کشد. چرا؟ به دلیل اینکه درک او از زندگی یک درک حداقلی است. خب، چه کسی مقصر قضیه است؟ نظام آموزش و پرورش. نظام آموزش و پرورش بیست سال این دانش‌آموز را در اختیار داشته اما نتوانسته به او بگوید که شوهرداری یعنی چه؟ نتوانسته به او بگوید همسرداری یعنی چه؟ نتوانسته به او بگوید تربیت فرزند یعنی چه؟ ما باید وارد شویم. چرا باید بپذیریم که این آموزش‌ها منجر به پیشرفت خواهد شد. به نظر شما جامعه‌ای که 42 درصد طلاق در آن اتفاق می‌افتد، پیشرفته است یا پس‌رفته؟! حتماً جامعه‌ی پسرفته‌ای است. به نظر شما جامعه‌ای که افراد آن حتی در نهاد خانواده نمی‌توانند با هم سازگاری ایجاد کنند، آن جامعه به رفاه رسیده و یا دچار عذاب شده است؟! نهاد خانواده حتماً جزئی از رفاه است. اما در روی کاغذ و در گزارش‌ها اعلام می‌شود که سطح رفاه در ایران مثلاً در ده سال اخیر بالارفته است. چرا؟ به دلیل اینکه رفاه را بر اساس شاخصه‌های غلط تعریف می‌کنند. لذا حوزه بعدی که ما باید حضور پیدا کنیم، حوزه‌ای است – بنده به صورت آهسته وارد بحث سوم خود شده‌ام – که بیان کنیم شاخصه‌های پیشرفت چیست. جامعه‌ای که شاخصه‌های پیشرفت‌اش را دیگر جوامع تعریف کنند، آن جامعه، جامعه مقلدی خواهد شد. در حال حاضر شاخصه‌های ارزیابی در ایران متأسفانه دو دسته شاخصه هستند؛ مشهور این است که معاونت‌های طرح و برنامه وزارت‌خانه‌ها براساس شاخصه‌های  WDIپیشرفت را معنا کرده‌اند – اخیراً براساس شاخصه‌های انسانی نیز ورود پیدا کرده‌اند-. نه شاخصه‌های توسعه انسانی شاخصه‌های درستی هستند و نه شاخصه‌های WDI شاخصه‌های کاملی.

 شاخصه توسعه انسانی می‌گوید در هر جامعه‌ای امید به زندگی، سطح درآمد و آگاهی‌هایش افزایش پیدا کند آن جامعه دارای رفاه بیشتری خواهد شد. می‌بینید که شاخص‌گذاری‌شان تا چه اندازه غلط است! باید به سمت تعریف بسته شاخصه‌های هویت و پیشرفت اسلامی رفت. همین‌جا باید متذکر شد که یک از کارهای ما در نقشه راه الگوی پیشرفت - که موجب مباهات بنده تا آخر عمرم است - به دست‌آوردن بسته‌‌ای از شاخصه‌های قابل محاسبه از دل آیات و روایات است. اگر این شاخصه‌ها طرح و بحث شود معنای پیشرفت در اذهان همه تغییر خواهد یافت. ان‌شاءالله باید باب فقهی این مباحث در سال‌های آینده در حوزه‌های علمیه راه بیافتد. اگر می‌خواهیم جامعه را با نگاه دینی اداره کنیم یکی از کارها این است که ببینیم شاخص پیشرفت از نظر اسلام چیست. این مهم است؛ این کارها باید در حوزه‌های علمیه انجام گیرد که به فضل الهی حوزه علمیه مروی و برخی از حوزه‌های علمیه دیگر در این امر پیشرو هستند. الحمدلله در این حوزه به شعر معروف ثلاثه لیس لها نهایه رسائل مکاسب کفایه اکتفا نشده است. بله! ما تراث گذشته‌مان را می‌فهمیم، می‌خوانیم مباحثه می‌کنیم ولی حتماً باید به سمت تحول در حوزه رفت. یکی از مصادیق تحول در حوزه این است که شاخصه‌های پیشرفت جامعه را با نگاه دینی بحث کنیم. یکی از کارهای دیگری که باید انجام شود در حوزه مدیریت شهری است؛ اینکه یک شهر را چگونه باید اداره کرد. باید با نگاه آیات و روایات پاسخ این سؤال را بدهیم. این مسأله بسیار مهمی است. الان در شهرداری‌ها طرح‌هایی مطرح است؛ جدیداً ایده‌ای مطرح شده تحت عنوان شهر خلاق. آیا ما می‌توانیم با ایده‌ی شهر خلاق یک شهر را اداره کنیم؟ شهر خلاق چیست؟ می‌گویند شهری است که مردمش برای ارائه راه حل مسائل شهری با مدیران شهری تعامل می‌کنند. این را عده‌ای از اندیشمندان مطرح کرده‌اند. ما این را بپذیریم؟ اگر بر اساس این ایده شهر را مدیریت کردیم مشکلات شهری تهران حل می‌شود؟ مشکلات شهری منطقه 12 بهبود پیدا می‌کند؟ منطقه 12 پرمشکل‌ترین منطقه تهران است؛ آسیب‌های اجتماعی فراوانی دارد. نوع مدیریت شهری این منطقه را به چالش کشیده است. با اینکه منطقه 12 تا قبل از اینکه جریان توسعه‌گرا فرصت پیدا کند همه ایده‌های غلط خودش را در این منطقه اجرایی کند یکی از مناطق عمیق، کهن و با هویت شهر تهران بود. شما به همین منطقه مبارک امامزاده یحیی توجه کنید: امامزاده یحیی در دوره‌های مختلف حکومتی منطقه‌ای بوده که علما در آن ساکن بوده‌اند، حکام می‌آمدند در اینجا رفت و آمد می‌کردند، مؤمنین فعالی در حوزه اداره جامعه و زندگی فردی خودشان داشته است. حالا این منطقه امامزاده یحیی در دوره‌هایی که برنامه‌های جریان توسعه‌گرا در این منطقه اجرایی شده، به این سرنوشت مبتلا گردیده و الان از پُرمشکل‌ترین مناطق تهران محسوب می‌شود. امیدوارم این خبر تکذیب شود – چون بنده اصل سند این مصوبه را ندیده‌ام ولی به هر حال گفته‌های موثق را بررسی کرده‌ایم – که گفته می‌شود سازمان میراث فرهنگی کشور به بهانه حفظ بافت سنتی محله امامزاده یحیی اجازه ساخت و ساز در این منطقه را نمی‌دهد. با یک نگاه غربی می‌گویند این منطقه را نسازید می‌خواهیم بافت سنتی حفظ شود. سه اتفاق در اثر اجرای این حکم توسعه می‌افتد: رخداد اول آنکه چون ساخت و ساز در آنجا جدی نیست، منطقه کهنه شده و از حیث بنا و ساختمان طراوت ندارد؛ این مسأله باعث مهاجرت شده و جذابیت منطقه را از آن گرفته است. اتفاق دوم که ناشی از همان رخداد اول است: افت قیمت منطقه در اثر همان کهنگی بنا مسبب سکونت تعداد زیادی مهاجر غیرتهرانی و حتی غیرایرانی به این منطقه شده است؛ لذا سرازیرشدن سیل کثیری جمعیت غیربومی، تعرّف منطقه را به هم زده است. برای یک محله و منطقه شناخت طرفینی از همدیگر یک مزیت مهم محسوب می‌شود. اما حالا به دلیل سیل مهاجرتی که در آنجا انجام شده، افراد برای یکدیگر تقریباً ناشناخته‌اند. یعنی تعرّف به چالش کشیده شده است. تعرّف که به چالش کشیده شده مسأله سوم به وجود آمده است: می‌گویند بسیاری از تخلفات در آنجا صورت می‌گیرد. بسیاری از افرادی که در منطقه امامزاده یحیی ساکن‌اند انسان‌های مجردی هستند که به این نقطه از شهر مهاجرت کرده‌اند؛ لذا تخلفات خاص هم از آنها سر می‌زند. ببینید! یک حکم توسعه‌ای داده شده اما محله امامزاده یحیی را به یک منطقه پرچالش تبدیل کرده است. بنده بنای بحث مفصل ندارم؛ حالا ان‌شاءالله با کمک دوستان شورای راهبردی الگوی پیشرفت اسلامی 40 جلسه این بحث مدیریت شهری را در شهر مشهد ناظر به همان شهر بحث خواهیم کرد. ناظر به شهر تهران مختصراً در ماه مبارک رمضان در 11 جلسه بحث کرده‌ایم؛ اینها را باید تفصیلی‌تر گفت تا معلوم شود که چرا جریان توسعه‌گرا به ضرر کشور دارد عمل می‌کند، اگرچه ظاهرش این است که می‌خواهد مشکلات کشور را حل کند. منطقه امامزاده یحیای تهران سند گویای عرایض بنده است. منشأ مصوباتی که برای این محله داده شده چیست؟ منشأش حفظ میراث فرهنگی به سبک غربی است. خود حضرت امامزاده یحیی و مرقدشان حدود هزار سال است که در آن محله هستند؛ در دوره‌های قبل هم حفظ میراث فرهنگی اتفاق می‌افتاده است - رسانه‌ها بعداً نگویند ما با حفظ میراث فرهنگی کشور مخالفیم – می‌خواهم بگویم قبلاً هم به سبک دیگری انجام می‌شده است، اما شما برای حفظ میراث فرهنگی جلوی ساخت و ساز را گرفته‌اید و یا به طور جدی محدود کرده‌اید. وقتی می‌بینید محله دچار مشکل شده و دارد از هویت خودش خارج می‌شود باید به دنبال راه حل دیگری باشید تا بافت سنتی منطقه را حفظ کنید. حق ندارید به بهانه حفظ بافت سنتی یک منطقه، آنجا را به یک مکان پرمعضل تبدیل کنید! که در آن مناظره کذایی آن آقا به بنده بگوید شما روحانیون از ابتدا در گوش مردم اذان می‌گویید در آخر هم بر مردم نماز میت می‌خوانید همه‌چیز دست شما هست پس چرا جامعه دارد اینجوری می‌شود؟ شخص شخیص حضرتعالی مشکل این جامعه هستید که تئوری‌های غربی را کپی می‌کنید و اسمش را پیشرفت می‌گذارید. البته ما [روحانیون] هم باید توبه کنیم؛ چون تا الان قبول می‌کردیم. می‌گفتند پیشرفت هست و مشکلات ما را حل می‌کند، گزارشش را به ما می‌دادند ما هم اعتماد می‌کردیم اما دیگر اعتماد نمی‌کنیم. روحانیت عامل حفظ این کشور است. آقایان! ما در حوزه امنیت کشور از تئوری‌های غربی استفاده نکردیم، بلکه آمدیم تئوری مترقی بسیج را پیاده کردیم. کارآمدی‌اش واضح است: ایران امن‌ترین کشور دنیا در نا امن‌ترین منطقه دنیا. چطور آنجاهایی که ما [به عنوان فرهنگ دینی] ورود پیدا کرده و تئوری‌های دینی را اجرایی کردیم، آنجا کارآمدی به وجود آمده است؟ شما اجازه دهید نگاه دینی در برنامه ششم در دو حوزه دیگر ورود پیدا کند، آن‌وقت 5 سال دیگر ارزیابی خواهیم کرد. جریان انقلاب که مقابل شما نرمش قهرمانانه کرد: شما گفتید با برجام مشکلات اقتصادی کشور را حل می‌کنیم. تفکر انقلاب گفت محیط تستی درست شود تا همه ببینند مشکلات درست می‌شود یا نه. آزادمنشی را ببینید؛ شما هم نرمش قهرمانانه به خرج بدهید. با چه زبانی به شما بگوییم این مسیر را ادامه ندهید؟! 70سال است که این مسیر انحرافی را رفتیم دوباره آقایان می‌خواهند ادامه دهند. برگردم به عرایض خودم: بیان شد که مدیریت شهری یکی از همین موضوعات است. حرف اصلی ما در مدیریت شهری این است که مدیریت یک شهر اسلامی به صورت محله‌ای بوده و متمرکز نیست؛ محله هم یعنی محل تأمین نیازهای خانوار. با آوردن کلمه محله، تصویر کوچه‌های تنگ و قدیمی در ذهن‌تان نقش نبندد؛ محله در ادبیات روایات ما برای خود تصویر دارد. محله‌ای که نیازهای چهارگانه خانوار درونش تأمین شد، در آن محله است که مسجد به عنوان محور قرار می‌گیرد. همان‌طور که حضرت آقای خیرآبادی، فاضل محترم و مدیر زحمتکش حوزه علمیه مروی فرمودند در عناوین فقهی ما مباحثی وجود دارد که در صورت دقت‌کردن بر روی آنها می‌شود راه حل برای وضعیت فعلی پیدا کرد. فقهای ما از زمان شهید بحث کرده‌اند که ما چند نوع مسجد داریم و یکی از این موارد را مسجد محله عنوان داشته‌اند. پیداست در لسان روایت یک محله‌ای وجود دارد که مسجد برای آن محله است؛ این محله‌ای که امام( در این باب فقهی به آن اشاره داشته، در روایات دیگری توضیح داده شده است که باید جمع بین ادله کرد و آنها را به بحث گذاشت. ما جمع‌بندی کردیم – اینجا فرصت بحث استدلالی نیست – که محله یعنی محل تأمین نیازهای خانوار. اگر شما نیازهای خانواده را در محله تأمین کردید: مثلاً سعی کردید نیازهای شغلی، تفریحی، تحصیلی و روزمره را تا جایی که امکان دارد در محله ببرید، آن‌وقت چه اتفاقی می‌افتد؟ اولین اتفاقش این است که سفرهای درون‌شهری کاهش پیدا می‌کند. سفرهای درون‌شهری که کاهش پیدا کرد خیلی از معضلات ما حل خواهد شد. شما می‌دانید – خواهش می‌کنم به این قسمت از بحث دقت بیشتری کنید – 60 تا 70 درصد بودجه شهرداری تهران صرف تسهیل حمل و نقل شهری می‌شود. توجه می‌کنید که چه بودجه کلانی هست؟ چرا حمل و نقل این قدر در شهر تهران زیاد است؟ به دلیل اینکه نیازهای خانوار در محله تأمین نمی‌شود. همین امروز صبحی که ما داشتیم می‌آمدیم ترافیکی اتفاق افتاد بنده مشاهده کردم که در آن منطقه دانش‌آموزان در حال ترددند. ما این را در جای دیگر هم بررسی کردیم: بسیاری از این سفرهای منجر به ترافیک و آلودگی هوا و دیگر معضلات برای این است که افراد به بهانه تأمین نیازها دائماً از محله‌شان خارج می‌شوند. اگر شما محله را به مکان تأمین نیاز خانوار تبدیل کنید دیگر به این اندازه بودجه نیاز ندارید که بعد برای تأمین بودجه تراکم بفروشید و کالبد شهر هم زشت شود. شما را به خدا این شهر است ساخته‌اید؟! وقتی انسان وارد جایی مثل مسجد امام اصفهان و یا برخی جاهای دیگر که می‌شود حالش خوب می‌شود. اما وقتی به این کالبد شهری که جریان توسعه‌گرا ساخته ورود پیدا می‌کنید حالتان بد می‌شود به دلیل نوع ساختمان‌هایی که هیچ هارمونی و رنگ مشخصی ندارند. انسان‌ها درونش حال خوبی ندارند؛ زیرا به معنای واقعی کلمه بیشتر قوطی کبریتند تا محل زندگی، بیرون از اینها هم چشم‌ها را آزار می‌دهد. با این حال حوزه برنامه‌ریزی شهری به جایی اینکه به سمت اصل‌قراردادن مدیریت محله‌ای برود و این عوارض را کنترل کند، یک شهر زشت ساخته بعد طرح فرهنگی می‌دهد به نام نگارخانه‌ای به وسعت یک شهر. میلیاردها تومان خرج می‌کنند تا نقاشی‌های دوره‌های مختلف تاریخی را در معرض دید مردمی که در شهر تردد می‌کنند به نمایش بگذارند که در نهایت در اثر مشاهده این نقاشی‌ها حال مردم خوب شود. اگر شما مدیریت محله‌ای را احیا کنید، دیگر لازم نیست لقمه را از پشت سرتان در دهان‌تان قرار دهید. در همان محله محیط جذاب می‌سازید، حمل و نقل هم کاهش پیدا می‌کند و هزار مشکل دیگر هم رفع خواهد شد. جمع‌بندی بنده در قسمت سوم عرایضم اینکه ما باید با نگاه الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت به عرصه‌های اجتماعی ورود پیدا کرده، مسائل کشور را تحلیل کنیم. اگر این کار را نکنیم تئوری‌های غربی دوباره خودش را به عنوان راه حل نشان می‌دهد و همین سرنوشت 70 سال اخیر را مکرراً برای ملت ایران رقم خواهند زد. ما در نقشه راه الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت به حدود 100 سؤال در حوزه اداره جامعه با نگاه دینی یک جواب روشن داده‌ایم. به عرایض بنده دقت بفرمایید: بنده می‌گویم پاسخ روشن داده‌ایم. یعنی اگر حسن‌الاستماع وجود داشته باشد پاسخ‌های ما پاسخ‌های کلی نیست مثل برخی کتاب‌ها و همایش‌ها که تحت عنوان الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت برگزار می‌شود. کاری که در الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت با کمک حوزه‌هایی مثل حوزه‌های علمیه مروی و سایر مراکزی که با شورای راهبردی الگوی پیشرفت اسلامی همکاری می‌کنند انجام شده سندنویسی نبوده بلکه پاسخ تفصیلی به صد سؤال بوده است که الان بنده برخی‌اش را دارم اشاره می‌کنم. مثلاً یکی از همان سؤالاتی که در نقشه راه آمده این است که نظام آموزشی مطلوب چیست؛ ما هم مفصل وارد بحث شده‌ایم. شاخصه‌های پیشرفت با نگاه اسلامی چیست؛ بعد وارد پاسخ‌دادن و بحث پیرامون آن شده‌ایم. مدیریت شهری با نگاه الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت چیست.

اساتید و فضلایی که در جلسه حضور دارید! در هر کدام از خانه‌های نقشه راه یک سؤال مطرح کرده‌ایم پاسخش را داده‌ایم. حتماً اگر مؤمنین به کمک بیایند این پاسخ‌ها تکمیل می‌شود؛ ان‌شاءالله ما در یک دهه بعد به 500 سؤال می‌رسیم و این 100 سؤالی که پاسخ داده‌ایم حتماً تکمیل‌تر خواهد شد. الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت را با سندنویسی نمی‌توان جلو برد؛ اینکه ما سندی بنویسیم و اسمش را الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت بگذاریم. نه! الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت یک دستگاه فکری است باید به این سؤالات پاسخ داده شود؛ آنهم پاسخ‌هایی که بتوان آنها را اجرایی کرد: نه توصیه! یعنی مثلاً یک شورای شهر بتواند بر اساس نظریه شما رفتار و قوانین خود را تغییر دهد. هم آرمان‌گرایانه باشد هم واقع‌بینانه، هم ناظر به حل مسائل باشد هم حجیت‌یافته. بنده می‌فهمم حوزه‌های علمیه دغدغه حجیت دارند و به نظر بنده هیچ چیز در این جهان مقدس‌تر از دغدغه نیست. دغدغه حجیت دو پیش‌فرض دارد: پیش‌فرض اول اینکه چهارده معصوم و قرآن شریف علم خطاناپذیر دارند و غیر از سایر علوم هستند. این حرف اول کسانی است که به دنبال حجیت‌اند: علم خطاناپذیر. یعنی امکان ندارد شما حدیثی پیدا کنید که آن حدیث مثلاً متعلق به وجود مقدس امیرالمؤمنین باشد، یک حدیث دیگر هم از حضرت ولیعصر صحت سندش برای ما احراز شده، این دو روایت با هم متعارض باشند و یکدیگر را نقض کنند؛ اساساً چنین چیزی امکان ندارد. این اولین چیزی است که علمای ما همیشه به طلاب یاد می‌دهند. پس علم خطاناپذیر است؛ مثل نظریه‌های دانشمندان غربی نیستند که - به قول پوپر در کتاب منطق اکتشافات علمی‌اش - همدیگر را ابطال کنند. اگر در باب فلسفه علم مطالعه درخواهید یافت که خود بزرگان غرب می‌گویند تئوری جدیدی که آمد تئوری قبلی را ابطال می‌کند. در مورد اهل‌بیت عصمت و طهارت این فرض وجود ندارد؛ همانگونه که در مفاد برخی روایات فنی ما هست اهل‌بیت در فهم قرآن با هم برابرند. یعنی همه هرآنچه که در ظاهر و باطن قرآن هست می‌فهمند: برابر هم می‌فهمند. این‌طور نیست که شما بگویید امیرالمؤمنین قرآن را یک سطح می‌فهمید حضرت صادق در یک سطح دیگر. نه! همه قرآن را آنگونه که نازل شده با همه ابعادش و ظاهر و باطنش فهمیده‌اند. پس این پیش‌فرض اول حجیت است. پیش‌فرض دوم این است که قرآن ناظر به تاریخ نازل شده است؛ نه ناظر به یک زمان خاص. این هم نکته مهمی است. یعنی همین‌طور که امیرالمؤمنین فرمودند اخبار گذشتگان و گزارش از آینده توأمان با هم در قرآن موجود است. زمان حضرت رسول احکامش مشکل‌گشا بوده، زمان حاضر هم مشکل‌گشاست و آینده هم همین‌طور می‌باشد؛ لذا شامل زمان نمی‌باشد. این یک بحث فنی اصولی می‌طلبد که بعداً باید استدلالش را عرض کنیم. فعلاً باید بگوییم زبان شارع زبان انحلال است؛ از جهت‌سازها به جهت یعنی از فطرت به توحید انحلال پیدا می‌کند. چون هم فطرت و هم توحید در همه دوره‌ها ثابت‌اند، زبان شارع هم زبانی تاریخی است. فطرت یا شکل خلق انسان در دوره‌های مختلف تاریخی تغییر نکرده؛ ویژگی‌های انسان‌ها ثابت است، توحید نیز امری ثابت است. دین یعنی ترجمه فطرت به توحید؛ وقتی زبان شارع را زبان انحلال معرفی کنیم - که یک بحث اصولی است و ما خلافاً لالمشهور قبول نداریم که زبان شارع یک زبان امضایی و یا تأسیسی است، هر دو قرائت را قبول نداریم - آن‌وقت نکته فنی و دقیقش این می‌شود که شما نمی‌توانی بگویی این احکام برای 1400 سال پیش است. پس بنابراین ما دو پیش‌فرض در مورد حجیت مطرح کردیم. البته حجیت پیش‌فرض‌های دیگری هم دارد که ما در این مجال مهم‌ترین‌هایش را به بحث گذاشتیم. 1. خطاناپذیر است و 2. مشمول زمان نمی‌شود. حالا با این دو پیش‌فرض حجیت یک حرف کاربردی حساب می‌شود. نه یک حرف آرمانی! وقتی یک فقیه در حوزه علمیه می‌گوید ما هو حجیت و به طلبه‌هایش یاد می‌دهد حجیت را احراز کنند دغدغه کاربرد دارد. چرا؟ چون کاربردی عمل‌کردن فرع تناسب با واقعیت است و چون قرآن و وحی با واقعیت تناسب دارند، حرف‌های استنباطی کاربردی‌تر خواهد شد. علت اینکه دین از بین نمی‌رود همین است. هیچ‌وقت هیچ‌کس نمی‌تواند دستگاه امام حسین را تعطیل کند، چون بیشترین تناسب‌ها را با واقعیت‌ها دارد. این معانی که بنده عرض کردم می‌خواهم بگویم حجیت امری مقدس است. نگاه دینی یعنی نگاه حجیت‌یافته. اما یک سؤال طلبگی اینجاست: آیا عمق حجیت چیزی است که الان در حوزه استنباط فهمیده شده است؟ یا عمق حجیت را می‌توان به شکل دیگری دید؟ ما به نظرمان می‌رسد تحول در حوزه علمیه منجر به مدیریت فعالیت اجتماعی حتماً موج تحولش به علم اصول هم ختم خواهد شد. این مسأله مهمی است که عرض می‌کنم. امیدوارم ان‌شاءالله فرصتی باشد در آینده راجع به این مسائل بحث کافی صورت بگیرد. بنده عرایضم را جمع‌بندی کنم: سه نکته عرض کردم نکته اول اینکه روز اول محرم باید روز اول مبارزه باشد ان‌شاءالله برای همه جامعه ما در آینده. نباید روز اول محرم را تقلیل دهیم به معانی‌ای که الان داریم و داریم بهره‌برداری می‌کنیم. نکته دوم عرایض بنده پیرامون ناکارآمدی نظام برنامه‌ریزی بود؛ مصادیقی را شمردم خلاصه عرض بنده این است که در 70 سال گذشته نظام برنامه‌ریزی و فرهنگ توسعه غربی به دلیل اینکه فرهنگ ملت ایران را نادیده گرفته زمین خورده است. چون مردم ایران قطعاً نمی‌پذیرند فرهنگ‌شان را به خاطر یک برنامه توسعه تغییر دهند؛ فرهنگ اهل‌بیت تفاهم عمیقی با ملت ایران دارد. این نکته دوم عرایض بنده بود. نکته سوم هم اینکه نباید به نقد اکتفا کنیم، بلکه بایستی بحث‌های تفصیلی مطرح کنیم.

بنده عرایضم را به پایان برسانم. ان‌شاءالله از محضر تولیت محترم آستان قدس استفاده می‌کنیم. من فقط خواهش می‌کنم که جلسات الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت را جدی‌تر از وضعیت فعلی برگزار کنید. از حاج‌آقای خیرآبادی هم از صمیم دل تشکر می‌کنم. الحمدلله این حوزه نویدبخش یک آینده خوب برای اداره جامعه است. ان‌شاءالله خدای متعال کمک کند امام زمان از همه ما راضی باشد صلوات بلندی ختم بفرمایید.

  • ۹۵/۰۹/۲۳