تمدن نوین اسلامی

ساخت آینده انقلاب اسلامی با توجه به تمدن سازی

تمدن نوین اسلامی

ساخت آینده انقلاب اسلامی با توجه به تمدن سازی

تمدن نوین اسلامی

امام خامنه ای:
ما به دنبال الگوی مطلوب و آرمانی خودمان هستیم، که یک الگوی اسلامی ایرانی است؛ از هدایت اسلام سرچشمه می گیرد، از نیازها و سنتهای ایرانی بهره می برد؛ یک الگوی مستقل. البته امروز محققین و صاحب نظران تلاش های فراوانی هم دارند می کنند برای اینکه این الگو را تدوین کنند
مردادماه 92

  • ۰
  • ۰

بسم الله الرحمن الرحیم

درست است که در برخی از موارد گفته ام فقه هدایت، مکتبی در فقه حکومتی و فقه معاصر محسوب می شود؛ ولی بیان دقیقتر این است که بگویم: در تعاریف فقه هدایت تقسیمات مجزائی مانند فقه فردی و فقه حکومتی و فقه سیاسی و یا فقه نظام نداریم. توضیح بیشتر اینکه: آنچه که در فقه هدایت رقم خورده است این است که تعاریف مشهور فقاهت تکامل یافته است و این تکامل معنایی هم دامنه دید و هم دامنه تصرف فقیه را کامل می کند و دیگر این تقسیمات و تقسیمات مشابه رنگ می بازد.


به عنوان مثال با اضافه شدن اصل "بیان مبتنی بر ظرفیت" و تعریف استظهاری و فقهی "مراتب ظرفیت" و همچنین استنباط "شاخصه های تشخیص هر مرتبه از ظرفیت" در مخاطب؛ فقیه اولین کارش این است که متن آیه و روایت را با قرائن لفظیه و مقامی و سایر قرائن، در یک درجه ظرفیتی طبقه بندی کند و مثلا به اشتباه از یک آیه و یا روایت مرتبط با درجه تدبر،  برای مخاطب مرحله تعقل استفاده نکند. اگر این اصل در فقاهت رعایت شود هم دید فقیه به کلمات وحی ارتقاء می یابد -و کلمات وحی را مثل هم نمی بیند- و هم تصرف و نفوذ کلمه اش به دلیل رعایت ظرفیت مخاطب ارتقاء می یابد...


به عنوان مثال دیگر در فقه هدایت ۹ امر زیر ساخت هدایت است و تحقق سایر احکام و معارف وابسته به تحقق این امور ۹ گانه دانسته شده است. مثلا بدون تزکیه اساسا انتظار هدایت و فهم حکمتِ احکام و انجام خالصانه آنها ممتنع است و لذا فقیهی که به دنبال اقامه است؛ باید برنامه پردازش تزکیه داشته باشد. درباره باقی زیر ساخت های هدایت هم مسئله به این شکل است. یعنی فقیه نظامی از ارتباط میان گزاره های دین در ذهنش به محوریت زیر ساخت های هدایت شکل می گیرد. که این خودش مصداق بزرگی از توسعه دید برای فقیه است. این موضوع هم درک فقیه از مسئله نظام احکام و معارف را تکامل می دهد و هم قدرت تصرف او را.


آنچه در فقه هدایت تئوریزه شده است در واقع بیان اصول و قواعدی است که دید فقیه نسبت به نقل را توسعه  می دهد و ظرفیت استضائه بیشتر فقیه به نقل را ممکن می سازد. به نظرم تا زمانی که فقاهت با ذره بین تعاریفی مانند معذریت و منجزیت و حق الطاعه و امضائی بودن زبان شارع و... داخل در دریای نقل می شود؛ پاسخگوئیش در حد مسائل مستحدثه باقی می ماند و نمی تواند مدیریت تحولات مرتبط با هدایت را فهم و عهده دار شود. خلاصه حرفم این است که باید در "قدرت دید" و "قدرت تصرف فقیه" توسعه ایجاد شود و بعد از او انتظار داشته باشید که در مدیریت نیازهای جامعه فعالتر باشد. با استظهار از وحی دهها اصل مانند "بیان مبتنی بر تامل"، "بیان مبتنی بر مکث"، "بیان مبتنی بر منزلت"، "بیان مبتنی بر انفتاح" و ....  تأسیس شده است؛ که نتیجه اش تکامل مسیر تفقه است...


در مکتب فقهی موسوم به فقه هدایت خیلی از دو گانه های فعلی رنگ می بازد. مثلا دیگر فقیه فقه را به فقه فردی و حکومتی تقسیم نمی کند و آنچه برایش مهم است، فربه شدن و توسعه هدایت است. در مسئله هدایت هم گاهی امور زیر ساختی مانند تزکیه مطرح است و گاهی امور خرد و گاهی کسب اختیارات اجتماعی. از هدایت به همه استلزاماتش منتقل می شویم و به همه حوزه های مرتبط ورود می کنیم. این در حالی است که با تعاریف و اصول تفقه موجود اولا در تعریف ابواب جدید فقهی معرکه الاراء ایجاد شده است و هم اینکه همه- تحقیقا- در مقام تعریف باقی مانده اند. خروجی های حوزه در نظریه پردازی محدود به پاسخگوئی به شبهات است و نه مدیریت جامعه...  ادامه دارد


حجت الاسلام علی کشوری قم ۲۰ آبان ۱۳۹۷

  • ۹۷/۱۲/۰۸