بسم الله الرحمن الرحیم
محدود نمودن جمع بین ادله (جمع بین آیات و روایات) به مباحثات تعادل و تراجیح، در واقع محدود نمودن و تنزل دادن مفهوم جمع ادله است! به عبارت دیگر انواع دیگری از جمع ادله متصور است؛ که در مباحثات تعادل و تراجیح تاکنون مورد توجه قرار نگرفته است.
اساساً ریشه مباحثات حوزه تعادل و تراجیح، مفروض گرفتن تعارض در دامنه ظهور دو دلیل و یا چند دلیل است؛ در حالیکه برای جمع بین ادله ریشه ها و ضرورت های متنوع دیگری را می توانیم، تصور کنیم! به عنوان مثال می توان ادله را بر اساس ضرورت تشخیص منزلت برای امور هم جمع کرد. اینکه در حدیث فرموده اند : اَلْعَدْلُ یَضَعُ اَلْأُمُورَمَوَاضِعَهَا، خودش می تواند منشاء جمع بین ادله باشد و احادیث را با نسبت منزلت یابی برای امور با یکدیگر جمع کنیم! جمع بین ادله با نسبت مُکث هم امکان جمع دارد و می توانیم با نسبت ساختاری قاعده مُکث(مراحل ثبت، تحلیل و پردازش) ادله را جمع و نظام مند کنیم.
می توانم بگویم که در فقه البیان ۹ دسته قاعده اصولی جدید برای جمع میان ادله و نظام مند کردن روایات و آیات ارائه شده است و اساساً به علت محدود شدن مفهوم جمع ادله به قواعد تعادل و تراجیح (مانند جمع عرفی و یا تقسیم تعارض به تعارض ذاتی و بدوی و...) برخی طلبه ها نظام سازی فقهی را درک نمی کنند! معتقدم میان سرنوشت نظام سازی و فهم گسترده تر از جمع ادله ارتباط تنگاتنگی برقرار است و حوزه قم و نجف بدون فهم بهتر از مفهوم جمع ادله، نظام ساز نخواهد شد!
علی کشوری- ۱۲ دی ماه ۱۳۹۸- قم مبارک
پ ن: در دوره اول مباحثات فقه البیان(۱۳۹۶) تأثیر برخی قواعد نه گانه را بر مسئله تخاطب شارع بررسی کردیم؛ ولی در دوره دوم این مباحثات تأثیر قواعد اصولی فقه البیان بر مسئله جمع ادله و جمع دلالی روایات بررسی خواهد شد. به فضل الهی